قدر وقت را بدانیم
یاددداشت اول |
با مسوولیت سردبیر
ما انسان ها حال و هوای خاص خودمان را داریم. هر کدام در حال خویش غوطه وریم و در خود با خود مشغول، گاهی همه سرحال و شادند و ما محزون و خسته ایم و گاهی دیگران گرفته و دلگیرند و ما سرحال و دست افشان، به قول سلیم تهرانی که:
هر کس برای خود سر زلفی گرفته است
زنجیر از آن گم است که دیوانه پر شده است
همه با خود درگیر و همه در خود گرفتار، آنها که متمولند به گونه ای و آنها که عاری از مال و منالند به شکلی دیگر، هر چه که هست، انسانها گاه خوبند و گاه دژم و گاه شادند و گاهی مملو از غم، اما در این فراز و نشیب احوال و تلاطم های رو به زوال، عمر می گذرد و در چشم به هم زدنی دوران کودکی و شباب رفته است و برف از آسمان عمر باریدن گرفته است و انسان درمانده آن می شود که با حسرتهای مانده چه کند ؟ عمر به بی حاصلی و بلهوسی گذشته است و حتی اگر به تدبیر و عقل و رای هم گذشته باشد، بازهم رفته است و تقدیر کار خود را کرده است، پس در این افتان و خیزان زمان و این وانفسای احوال انسان، خوب است گاهی به گوشه ای بنشینیم و احوال عمر رفته را از خود حساب بکشیم تا بدانیم در کدام ایستگاه عمر ایستاده ایم و برای توقف گاههای بعدی بیندیشیم و به این بیت اندیشمندانه و دل انگیز استاد سخن سعدی عمل کنیم که فرمود :
سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیست در میان این و آن فرصت شمار امروز را
پس حسرت ها را کنار بگذاریم و دست بر زانوی اخلاق و تلاش و فتوت به زندگیمان رنگ تازه ای بزنیم و دل و روحمان را جلا دهیم که امام علی (ع) نیکو فرموده است: الفرصه تمر مر السحاب فانتهزوا فرص الخیر / فرصتها می گذرد چون گذشتن ابرها پس دریابید فرصتهای نیکو را.