ترافیک گرگان و ارزش های گمشده


اجتماعی |

ایمان مظفری

این روزها ترافیک و شلوغی خیابان های شهر گرگان بر کسی پوشیده نیست. مشکلات ناشی از آن، زمانی بیشتر به چشم می آید که در اثر عواملی نظیر بارش باران، تصادف ها، تعطیلی مدارس و بازگشت دانش آموزان از مدرسه، خیابان ها و شاه راه های اصلی شهر دچار انسداد یا ترافیک شدید می شوند. تقریبا از دو دهه گذشته عوارض ناشی از حجم ترافیک برای مدیریت شهری مورد توجه بوده است. از زمانیکه برخی خیابان ها تعریض شدند، راه های دسترسی جدید به خیابان های اصلی برقرار شد که این روند در دوره های مختلف مدیریت شهری، با شتاب یا کندی مواجه بوده است. راهبردهای جدید از قبیل یک طرفه کردن مسیرها، توسعه حمل و نقل عمومی، افزایش تعداد اتوبوس های شهری، افزایش تعداد تاکسی ها و ... هم آنچنان اثری در کاهش ترافیک نداشته است. از سوی دیگر افزایش نسبی سطح رفاه عمومی این بستر را برای اکثر خانواده های ساکن در شهر گرگان فراهم کرده است تا بتوانند از خودروی شخصی استفاده کنند. مساله ی مرکزیت شهر گرگان به عنوان مرکز استان گلستان  و اهمیت دسترسی به خدمات درمانی، بهداشتی، اداری هم باعث شده است در طول روز بر حجم ترافیک این شهر افزوده شود. در حوزه مطالعات اجتماعی، ترافیک به مجموعه روابط و کنش های متقابلی گفته می شود که خارج از محل سکونت شهروندان (خانه)، میان کنشگران اجتماعی به وقوع می پیوندد و اساسا در شرایط و موقعیت خاص اجتماعی میان انسان به عنوان (سواره، پیاده، سرنشین) و محیط طبیعی یا مصنوعی (شب، روز، کوهستان، جاده، خیابان، کوچه و ...) هنگام جابجایی برقرار می شود. (1)

بررسی نظرات شهروندان در فضای مجازی، حکایت از تاثیر این روابط و کنش های متقابل در زندگی شهری دارند. اگر هر استوری و کامنت های ذیل آنها در شبکه های مجازی را نماینده بخشی از نظرات شهروندان شهر گرگان بدانیم، با مروری در آنها در می یابیم که نگاه شهروندان نشان از ضعف مدیریت شهری در حل مشکلات مربوط به ترافیک از قبیل توسعه راه های دسترسی، تسهیلات بیشتر برای عبور و مرور آسان، توسعه حمل و نقل عمومی و ...  دارد. این در حالیست که مدیریت شهری هم در گزارش ها و اخبار مختلف در تلاش است تا مسئولیت حجم انبوه ترافیک گرگان را از دوش خود برداشته و به عواملی نظیر عدم رعایت فرهنگ ترافیک، رانندگی نامتعارف، عدم رعایت حق تقدم در عبور و مرورها، توقف های بیجا به صورت پارک های دوبل در خیابان ها و ... معرفی کند. ارزش هایی که توسط شهروندان یا رعایت نمی شود یا نادیده انگاشته می گردد. اما نکته اینجاست که هر دو سر طیف به ارزش هایی اشاره دارند که از دو مفهوم مسئولیت و تکلیف برخواسته می شود. شهروندانی که مدیریت شهری را مسئول توسعه شهر و رسیدگی به مشکلات ترافیکی میدانند و مدیریت شهری که شهروندان را مکلف به رعایت قوانین می داند. به عبارتی می توان گفت ارزش ها و هنجارهای مرتبط با حل مساله ترافیک به صورت ارزش های گمشده هستند. کدام یک بر دیگری رجحان و برتری دارد و یا کدام یک در اولویت بیشتری قرار می گیرد؟ اگر بخواهیم از منظر نظریه ی عدالت اجتماعی  به این معنی که عدالت اجتماعی مستلزم دخالت و درگیر شدن بسیار بیشتر دولت در مسایل مربوط به توزیع منابع است (2) داوری کنیم، ارزش های شهروندان در این میان می تواند مورد توجه باشد. شهروندانی که مدعی هستند هزینه های زندگی در شهر گرگان را به مدیریت شهری پرداخت می کنند این انتظار را دارند که مدیریت شهری هم در توزیع منابع برای رفع مشکلات شان عدالت به خرج دهد و فوری ترین مشکلاتشان از قبیل ترافیک را در جریان زندگی روزمره برطرف کند. شهروندان مطالبه ی مشخص خود را اینگونه بیان می کنند که از یک دهه ی گذشته چه تدبیری برای حل مشکل ترافیک شهر شده است؟ و البته سوالی که کارشناسان و محققان این حوزه هم دارند این است که طرح و چشم اندازتان برای آینده ترافیک شهر چیست؟. عدم پاسخ در این خصوص نگرانی ها را بین شهروندان تشدید می کند و موجب می شود تا در ارزش های مورد توجه مدیریت شهری و به تبع جاری سازی عدالت اجتماعی تردید به خرج دهند. سکوت و انفعال مدیریت شهری و عدم طرح ریزی جدی در این بخش که بتواند افکار عمومی را اقناع کند، نهایتا موجب سلب اعتماد از روند توسعه شهر می شود.

منابع:

  1. حسینی سید رضا، (1380)، « اصلاح فرهنگ ترافیکی با اجتماعی کردن مجدد بزرگسالان» ، ارائه در دومین کنفرانس مدیریت ترافیک
  2. دیوید میلر، فلسفه سیاسی، ترجمه بهمن دارالشفایی، نشر ماهی