به بهانه گسترش شهرنشيني در استان گلستان: مسير پر تلاطم شهروند شدن
اجتماعی |
ايمان مظفري- با اعلام سرپرست دفتر امور شهري و شوراهاي استانداري گلستان، با اضافه شدن شهرهاي جديد القجر و ينقاق از حوزه هاي مينودشت وگاليکش، تعداد شهرهاي استان گلستان به 37 شهر مي رسد. (1) سوالي که از منظر جامعه شناسي شهري مطرح مي شود، اين است که شکل گيري شهرها، چه تغييراتي در مفهوم انسان ايجاد مي کنند؟ مفهوم شهروندي چگونه شکل مي گيرد؟ در استان گلستان براي توسعه مفهوم شهروندي چه مي توان کرد؟
1-شهر و وابستگي: شکل گيري شهرها که در سال هاي اخير روند شتاباني به خود گرفته است، مي تواند در افزايش سطح کيفي و کمي زندگي شهروندان تاثيرگذار باشد. شکل گيري هر شهر معمولا ماحصل احساس نياز شهروندان به خدمات اقتصادي، اداري، بهداشتي، فرهنگي و حتي تکنولوژي بهتر، بيشتر و سريعتر است. لذا در نگاه اوليه شهرهاي جديد مي بايست از ظرفيت هاي بالقوه براي برآوردن نيازهاي زندگي شهري برخوردار باشند. شکل گيري شهرهاي جديد منجر به آن مي شوند تا تمرکز جامعه انساني در يک محدوده جغرافيايي بيشتر شود. از منظر جامعه شناسي لازمه زندگي شهري، تقسيم وظايف بيشتر و شکل گيري همبستگي هاي ارگانيک بين افراد است. اين نوع از همبستگي به تعبير اميل دورکيم ناشي از تفاوت در ايده ها و تجربيات است. نشان دهنده نظم اجتماعي مبتني بر تفاوت هاي فردي است و اندک اندک با تقسيم کار بيشتر، شهروندان براي برطرف کردن نيازهاي خود به ديگران "وابسته" مي شوند. لذا هر اندازه تلاش مي کنيم تا تعداد شهرها در استان گلستان افزايش پيدا کنند، به همان اندازه به روند شکل گيري جوامع از نوع همبستگي ارگانيکي کمک مي کنيم که البته آثار و نتايج آن در دوره هاي طولاني مدت ده ساله قابل سنجش است.
2- شکل گيري مفهوم "ديگري": ايجاد شهرها، يک مفهوم بسيار مهم را در خود پرورش مي دهند. هر اندازه شهرها توسعه يافته تر باشند، "مفهوم ديگري" پر رنگ تر و با اهميت تر جلوه مي کند. در جامعه شناسي متاخر و همچنين در آراي فيلسوفاني نظير دريدا، لويناس، لاکان و ... اين مفهوم باز تعريف هاي گوناگوني داشته است. دريدا بر اين نکته تاکيد مي کند: هيچ نظامي چه زباني، چه هويت فردي به نام من و غيره، بدون قراردادن "ديگري" و "خود" بي معني است. (2) شهرها محل تلاقي تعامل با "ديگري" هستند که در چارچوب انضمامي جامعه ارگانيکي دورکيم، اين تعامل مي تواند منشاء اثر در ساير ساحت هاي شهري باشد. مانند اقتصاد، سياست، جامعه، فرهنگ، زبان، قوميت، جنسيت، نژاد و ... لذا مهمترين کارکرد مفهوم "ديگري" در جامعه ي شهري، هويت بخشي به افراد جامعه است. چرا که تک تک اعضا جامعه در تعامل با يکديگر، به بازشناسايي هويت فردي خود دست مي يابند. ذکر مثالي در اين زمينه راهگشا خواهد بود. در جامعه غير شهري (روستايي) فروش محصول معمولا توسط کشاورز، عموما امري اخلاقي و در قالب قرارداد شفاهي بوده است. خريدار و فروشنده در توافقي عملا صوري و شفاهي دست با معامله اقصادي مي زدند چرا که عموما هويت هاي فردي کشاورز در مقام فروشنده و کاسب در مقام خريدار از هويت هاي شناخته شده و نزديک به هم تبعيت مي کرد و مفهوم "ديگري" مفهوم پر رنگ و متمايز نبود. فروشنده و خريدار تقريبا مانند هم بودند و تمايز صرفا در نقش هاي اجتماعي بود. اما در جامعه شهري، فروشنده، خريدار را يک "ديگري" کاملا متفاوت از هويت خود مي داند، لذا براي انجام هر خريد و فروشي، نياز است يک برگه قرارداد يا فاکتور خريد و فروش تنظيم شود. اين قرارداد نشان دهنده، فاصله هويتي بين فروشنده و خريدار در مفهوم " ديگري" مي باشد. مي توانيم اين مثال ساده را تسري دهيم به حوزه هاي مهمتر زندگي شهري مانند مسايل ترافيک و فرهنگ عبور و مرور، مسايل همسايگي و فرهنگ آپارتمان نشيني، مسايل حفظ محيط زيست و فرهنگ نظافت شهري و ... مسايلي که در شهرهاي کوچک و بزرگ استان گلستان از جمله گرگان که از قدمت زيادي هم برخوردارند، بسيار به چشم مي خورد.
لذا در جامعه شهري با توسعه روابط بين فردي در قالب تعامل با "ديگري" قوانين و مقررات اهميت پيدا مي کنند، نهادهاي اعمال قدرت و قانون افزايش مي يابند، انسان ها در مواجهه با مشکلات زندگي در شهر نيازمند آگاهي هاي حقوقي مي شوند، دفاتر وکالت رونق مي گيرند، نهادهاي آموزشي موظف مي شوند وظايف و مسئوليت هاي انسان را دائما يادآور شوند تا انسان را با مولفه هاي زندگي شهري آشنا کنند. قواي قهريه و انتظامي گسترش پيدا کنند چرا که بايد تضادها و تعارض هاي جامعه شهري که به دليل رشد مهاجرت ها و هويت ها چندگانه اتفاق مي افتد را مديريت کنند. انسان، اندک اندک غرق در شهر و شهروندي مي شود.
3-شهروندي چه هست؟ شهروندي يک نوع هويت است که از تاريخ، نهادها، ارزش ها، سنت ها، عوامل محيطي و جغرافيايي نشات مي گيرد و چون ابري نامرئي روي انسان مي نشيند و به او هويت مي دهد. "هويت شهروندي" تحول از جامعه ي غير دموکراتيک به جامعه ي شهروند مدار است. لذا هر چه روستاها بيشتر به شهرها تبديل مي شوند، هويت شهروندي از طريق نهاد دولت بيشتر توسعه پيدا مي کند. به عقيده کريستين ژوپکه، شهروندي در سه سطح مطرح مي شود: الف) شهروندي به مثابه منزلت که عضويت در يک جايگاه و ايفاي نقش مورد انتظار است، ب) شهروندي در بعد حقوقي که بيانگر ظرفيت ها و مصونيت هايي است که با منزلت ارتباط دارد، ج) شهروندي به مثابه هويت که حاکي از جنبه هاي رفتاري کنش فردي در برابر جامعه و درک اين مطلب است که فرد بخشي از جامعه را تشکيل مي دهد. (3)
از اين منظر نقش نهاد دولت (به خصوص در بخش هاي فرهنگي – اجتماعي) همزمان با توسعه شهرها بسيار مهم جلوه مي کند. چرا که مفهوم هويت شهروندي با مفاهيم بنيادي منزلت، مصونيت و هويت ارتباط تنگاتنگي دارد و همزمان با شکل گيري شهرها متولد مي شوند.
4- راهکاري براي استان گلستان: جامعه ي شهري شده، جامعه اي است که نهادها در تربيت شهروندان آن نقش بازي مي کنند. نهادهايي مانند خانواده که تا پيش از اين نقش تعيين کننده اي در تربيت انسان ها داشت، در جامعه شهري شده وظايف خود را به نهادهاي رسمي واگذار مي کند. لذا دولت ها مي بايست براي توسعه مفهوم شهروندي اجازه دهند، نهادهاي مدني گسترش يابند. استانداري و فرمانداري ها مي توانند در اين سياست گذاري ها سهم مهمي داشته باشند. بسترها را هر چه بيشتر براي فعاليت هاي فرهنگي اجتماعي از طريق نهادهاي مدني فراهم کنند. فعاليت سمن ها، انجمن ها و نهادهايي که مبتني بر گفت و گو و تعامل هاي بين فردي هستند، مي توانند اثرات معجزه آسايي داشته باشند. فراهم آوردن زمينه ي فعاليت شهروندان در قالب انجمن هاي ادبي و هنري، زيست محيطي، خيريه و سلامت و نظاير اينها موجب مي شوند، تا شهروندان در شهرهاي جديد ضمن آشنايي بيشتر با هويت هاي جديد، خود را براي تعاملات آتي در حوزه ي عمومي بيشتر آماده کنند. در استان گلستان که تنوع قوميت از مشخصات برجسته آن است، اهميت اين موضوع دوچندان مهم ارزيابي مي شود. بديهي است با تشکيل سي و هفتيمن شهر در استان گلستان، زمينه هاي زندگي قوميت ها در کنار هم در يک کالبد شهري بيشتر فراهم مي شود. اين شهروندان قرار است در محيط شهري تعاملات را سامان دهند و هر روز در ارتباط با "ديگري" قرار گيرند. لذا توجه به ضرورت هاي هويت شهروندي، مي تواند زمينه هاي هم زيستي مسالمت آميز، ارتقاي سطح امنيت و مشارکت در توسعه استان را به همراه داشته باشد. تحقق اين اهداف از طريق توسعه فضاهاي فرهنگي – اجتماعي که بتواند بر تعاملات بين فردي تاثير گذار باشد، امکانپذير است.
کارشناس فرهنگي اجتماعي