مولفه هاي هواداري در قلعه عقاب ها


یادداشت |

ايمان مظفري

هواداران و تماشاچيان بسکتبال گرگان، هم پا با تيم شان  نام آور شده اند. در اغلب گزارش هاي ورزشي از حضور پر تعداد و استقبال آنان از مسابقات، سخن به ميان مي آيد. اين جمع شدن حول موضوع بسکتبال به نکاتي قابل تامل توجه دارد. سوالي که از منظر جامعه شناختي مطرح مي شود اين است که چه عواملي باعث شده اند تا تماشاچيان حول موضوع بسکتبال گرد هم آيند؟ چرا در رشته هاي ديگر ورزشي در گرگان اين استقبال صورت نمي گيرد؟

اولين عامل در حضور پر تعداد تماشاچيان، مصول فرآيندهاي مستمر سياست گذاري است. به اين معنا که تصميم سازان حوزه ي ورزش در نهاد شهرداري، حداقل به طور مستمر طي دو دهه گذشته تاکيد جدي بر تيم داري داشته اند. وارد شدن بسکتبال به حوزه ي سياست گذاري، به تبديل شدن آن به يک سازمان اجتماعي ياري رساند. ممکن بود اين وضعيت در خصوص ساير رشته هاي ورزشي يا حتي رشته هاي هنري يا علمي هم اتفاق مي افتاد. به عنوان مثال گرگان مي توانست در زمينه هواداري از هنر تئاتر هم همين اندازه موفق باشد، اگر قلمرو سياست گذاري دولت بر آن وارد مي شد. قلمرو سياست گذاري حوزه اي است که طي آن، دولت ملي يا محلي در تلاش است تا بر روي يک گفتمان عيني تمرکز داشته باشد. با استفاده از قدرت در اشکال سياسي، اقتصادي، فرهنگي تلاش مي کند روي يک موضوع مشخص هژموني برتر را ايجاد کرده و آن را در سطح اجتماع نمايان سازد. بسکتبال گرگان ما حصل اين رويه ها است. به ويژه از سال هاي 98 و 99 که رويکردهاي "قهرماني" هم در آن شدت يافت. دومين عامل به "تاريخيت" سوژه بسکتبال در گرگان بر مي گردد. شکل  گيري نخستين تيم در معناي رقابتي به سال 1348 بر مي گردد. عامل تاريخي موجب مي شود تا نوعي "آرمان خواهي" نظير قهرماني، در ذهن شهروندان به جنبه هاي دست يافتني نزديک شوند. عامل تاريخي، نوعي انتظار را ايجاد مي کند و طرفداران اين رشته تلاش مي کنند به آن تحقق ببخشند. لذا در سطوح مختلف تلاش مي کنند از طريق مذاکره، گفت و گو، بيان خواسته و مطالبه با سياست گذاران محلي، به آرمان هاي خود در اين رشته ورزشي جنبه هاي عيني بدهند. عنصر تاريخيت موجب شکل گيري نوعي سرمايه اجتماعي مي شود و سرمايه اجتماعي مي  تواند ميدان هاي عمل (در معناي بورديويي) را براي کنشگران آن و از جمله تماشاچيان به وجود آورد. منظور از ميدان بورديويي، "فضاي ساختمند موقعيت ها و نظام مناسبات قدرت" است که عاملان به واسطه ي روابط شان با يکديگر، دست به کنش مي زنند. عنصر تاريخي، موجب پيدايش سرمايه اجتماعي و ميدان عمل، براي سوژه بسکتبال مي شود. اين موضوع قابليت بسط دارد. مي توان بررسي کرد در چه حوزه هاي ديگري شهر گرگان از وضعيت ساختمند تاريخي برخوردار است که بتوان از طريق آن سرمايه اجتماعي شهر را گسترش داد. سومين عامل خلق "اسطوره" است. جامعه در شکل اعتلايي خودش خواهان نمايش هاي نمادين است. اسطوره سازي از اشخاص و رويدادها مي توانند اين حس نمايشي را تکميل کنند. "گرگان، قلعه عقاب ها" که اغلب به زبان نوشتار، در سالن هاي ورزشي ظهور پيدا مي کند، تلاش روح جمعي کنشگران، براي خلق اسطوره سازي است. و البته شعارهاي هاي ديگري که در قالب هاي زباني در سالن ها شنيده مي شود. اسطوره سازي موجب شکل گيري يک نظام ارتباطي بين کنشگران مي شود. آنها حاملان پيام هايي هستند که کنشگران خود را در وجه آن مي بينند. همذات پنداري در قهرماني. اين همذات پنداري ميل به "جاودانگي" را در تماشاچيان ارضا مي کند. قهرماني تيم بسکتبال، گويي قهرماني جاودان کنشگران در زمين بازي و اثبات کنندگي و هويت بخشي به همان شعار "گرگان، قلعه عقابها" است. در پاسخ به اين سئوال که چرا رشته ها يا حوزه هاي ديگر اجتماعي، با اين موج هواداري مواجه نمي شوند؟ بايد آنها را در تبيين سه عامل بالا جستجو کرد. شامل فرآيند مستمر سياست گذاري، وجه تاريخيت، اسطوره سازي. هر زمينه يا رشته اي که از سه ويژگي ياد شده بهره ببرد، مي تواند ميدان هاي عمل خود را گسترش دهد. به کنشگرانش اعتبار ببخشد و از ميدان هاي عمل نتايج عيني بگيرد. استان گلستان و به ويژه شهر گرگان، اين قابليت را دارد تا از ديگر عناصر موجود در حوزه هاي فرهنگ و اجتماع براي ارتقاء سرمايه اجتماعي بهره ببرد. در شهر گرگان، تاريخيت و وجه اسطوره اي در حوزه هاي موسيقي ايراني، هنر نمايش، شعر و ادبيات، هنر اقوام و حتي ديگر رشته هاي ورزشي نظير کشتي، واليبال، موجوديت دارند. مي توانند ميدان عمل کنگشران را گسترش دهند و منجر به افزايش سرمايه اجتماعي شوند. پيامد آن جامعه اي خلق مي شود که کنشگران نه فقط در يک رشته ورزشي، بلکه در ميدان هاي متنوعي حضور دارند و سليقه ها و تمايلات طيف متنوعي از کنشگران در آن ديده مي شود.

 

کارشناس فرهنگي اجتماعي