زبان مادري
یاددداشت اول |
■ با مسووليت سردبير
دوم اسفند روز جهاني زبان مادري بود. دنياي امروز هر روز در حال حرکت به سوي وحدت و يگانگي است و اين وحدت و يگانگي تحت تاثير هژموني اقتدار رسانه اي غرب و برنامه ريزي هاي فناورانه آنها هر روز سمت و سوي بيشتري از خارج از جغرافياي فرهنگي ايران به خود مي گيرد. ما به خوبي ميدانيم ايران عزيز ما جداي از جغرافياي امروزي صاحب يک جغرافياي فرهنگي است که به آن خراسان فرهنگي اطلاق مي شود. خراسان فرهنگي بزرگي که از يک سو تا بلخ و هرات در افغانستان امروزي و در سوي ديگر تا ابيورد و دشت خاوران در ترکمنستان و از جانبي تا بخارا وسمرقند در تاجيکستان و از سويي تا قونيه و در جنوب جغرافياي امروز نيز تا سر حدات خليج فارس ادامه داشته است. در چنين حوزه ي فرهنگي گسترده اي دهها زبان از فارس و ترک و عربي و بلوچ و سيستاني و ترکمني و.... صدها لهجه و شايد هزاران گويش که بخش بسياري نيز ثبت نشده است در حال زاد و ولد کلمه و توليد فرهنگي هستند. منبع ارزشمند و معدن لايزالي که از تنوع و قدرت حوزه فرهنگي ايران بر مي خيزد. اين قدرت و قوت سند هويت، ريشه داري و قدمت اقوام حوزه فرهنگي ايران است و بايد به آن توجه ويژ ه اي داشت. اگر امروز مي توانيم مدعي باشيم که ما وارثان خراسان فرهنگي بزرگ هستيم و براي دنياي قرن بيست و يکم هم حرفهاي بسياري داريم، تنها بخاطر آن بوده است که اجداد خردمند ما از روي عقل و دانايي به يکديگر اجازه زندگي داده اند، ترک ها نخواسته اند کردها را در هم بکوبند، فارس ها نخواسته اند قوم ديگر را حذف کنند، آنها ميدانستند و ما نيز بايد درک کنيم اقوام ايراني و زبانها و لهجه هايشان بسان فرش بهارستان هر يک در جاي خويش آينه ي تمام قد زيباييند و نشانه ي تنوع و قدمت ايرانيان هستند. بهارستاني که بايد هم بهار آن را دوست داشت، هم از تابستان آن لذت برد و هم پاييز و زمستانش را ستود. بايد بدانيم در دنياي پيچيده ي امروز نيز تنها با تکيه بر تنوع و تکثر قوم ايراني که بر خاسته از خراسان فرهنگي بزرگ است، مي توانيم قامت راست کنيم و طرحي نو در اندازيم، پس هر راه حلي که زبانها و لهجه هاي اصيل ايراني در آن به رسميت شناخته نشود پيشاپيش محکوم به شکست است زيرا تنوع و تکثر يکي از جلوه هاي هويتي ايرانيان است.