حق شناس آنگونه که هست


یادداشت |

احسان مکتبي - اولين بار که  دکتر هادي حق شناس را ديدم، چند ماه از مسووليتش در استانداري گلستان مي گذشت، دورادور اسم ايشان را شنيده بودم و گاهي هم مطالب اقتصادي و يا ديدگاههاي ايشان را مي خواندم  تا آنکه در جلسه انجمن کتابخانه هاي گلستان با گفت و گويي جدي درباره کتابخانه هاي ديجيتال و مجازي با هم  روبرو شديم و اين آشنايي با معاونت من در حوزه سياسي، امنيتي و اجتماعي ادامه پيدا کرد. پيش از آن دکتر حق شناس را تنها در اندازه يادداشت هايش مي شناختم اما  يک سال کار نزديک با ايشان در تلاطم ها  باعث شد شناخت بيشتري از هادي حق شناس به دست آورم، به گمان من ايشان شخصيتي ساده، تيز هوش، صادق، حواس جمع با سلامت نفس دارد، او برخلاف بسياري مي تواند در لحظه چند کار را مديريت کند  و بسيار سريع سره از ناسره تشخيص دهد و به تعبير عامه، مردم شناس است، حق شناس زماني به استانداري گلستان آمد که گلستان بين دو پرانتز تلخ گير افتاده بود، از طرفي  دو سه ماهي از سيل گذشته بود و بايد مديري عملگرا  بعد از حدود شش ماه که گلستان استاندار نداشت  به استان مي آمد و از سويي همه گيري کرونا که کوتاه مدتي بود، ناشناخته آمده بود و اگر چه بخشي از ساخت و سازهاي بعد از سيل با ترميم و ساخت نزديک به سي هزار واحد مسکوني براي آسيب ديدگان پيگيري ها و تلاشهاي بسيار دولت و خصوصا دکتر حق شناس به پايان رسيد، اما  کرونا هم چنان تا بعد از دولت  دکتر روحاني ادامه داشت. دو مساله اي که مساله اول دولت در گلستان بود، دکتر حق شناس آن گونه که من شناختم بر خلاف بسياري از اهل قلم که روحيه اي گوشه گير دارند، مرد ميدان هاي مديريتي بود، براي نمونه در گردنه سر علي آباد و جاده شاهرود برف سنگيني آمده بود و يکباره در اواخر شب خبر دار شديم دکتر حق شناس آنجاست و در حال مديريت مستقيم مديران و تلاشگراني که درحال خدمت بودند يا در حکايت آتش سوزي مراتع جهان نما، وقتي حدود دوازده شب  آتشي  اندک با  طوفان ناگهاني گسترش پيدا کرد، حق شناس همان نيمه شب با هماهنگي نيروها و اداره کل منابع طبيعي به جهان نما رفته بود و وقتي من صبح خيلي زود با ايشان تماس گرفتم در حال بازگشت از جهان نما بود و... اينها همه نمونه اي از مديريت  ميداني ايشان بود اما از آنجا که حق شناس شخصيت علمي و به روز شده اي دارد، همواره به فضاي مجازي توجه داشته و دارد، براي نمونه با داشتن اينستا شرايطي را فراهم کرده بود که از تمام گلستان برايشان پيام مي آمد، شهروندان هيچگاه خللي در ارتباطشان با حق شناس نداشتند، ايشان اين توصيه را به ما نيز مي کرد که رابطه خود را با بدنه مردم کاملا حفظ کنيد و بگذاريد مداوم شهروندان با شما ارتباط داشته باشند و اينگونه خيال شهروندان از حضور دائم يک مدير فرادستي در گلستان راحت بود، شهروندان گلستان مي دانند که هيچگاه گوشي دکتر حق شناس به روي تماس هاي آنها با همه مشغله ها بسته نبود و اين امتياز بسيار بزرگي بود که از گلستان بي قراري را مي گرفت و من اين نکته ظريف را بارها گفته ام که مديران بعدي اگر توانستند مانند دکتر حق شناس به تماسهاي شهروندان پاسخ دهند، هنر بزرگي از خود نشان داده اند. در کنار اينها  حق شناس با رسانه ها روابط بسيار خوبي داشت و مدام رسانه هاي معتبر را پيگيري مي کرد. براي نمونه در  پاييز و زمستان 1399در منطقه راميان و روستاهاي آن زلزله آمد و خانه هاي روستاييان ساکن در مناطق نيمه کوهستاني را آسيب زد، يک رسانه منتقد دولت عکسي را منتشر کرده بود که مردي در چادر و در سرماي زمهرير کوهستان در روستايش مانده بود و نوشته بود که آيا خانواده  مسوولين هم چنين زندگي مي کنند و داد سخن داده بود که ....  شماره آن فرد زير چادر را بوسيله دهيار و بخشدار به دست آورديم و دکتر حق شناس شخصا  با آن فرد تماس گرفت و بدون معرفي خود از ايشان پرسيد مگر به شما وام فلان را نداده اند ؟ پاسخ مثبت بود و باز پرسيد: آيا کمک هزينه فلان  براي ساخت مسکن به شما پرداخت نشده است؟ پاسخ مثبت بود و در نهايت پرسش اين بود، اگر اين چنين است و همه تسهيلات را گرفته ايد، چرا در اين سرما آنجا ماندگار شده ايد ؟ مرد روستايي گفت: آخر اينجا  دام داريم و بخاطر ساخت و ساز ناچاريم بمانيم و معلوم شد کاستي از سوي دولت نبوده است و ماندگاري ايشان يک خواسته شخصي بوده است. اينها البته حضور ميداني حق شناس بود، اما در بخش ديگر ارتباطات گسترده ايشان با بزرگان اقوام اهل سنت، ترکمن ها، بلوچ ها و سيستاني ها و در کنار رابطه نزديک با متنفذان سياسي و اجتماعي و نهادهاي مدني باعث شد دوران بسيار خوبي در کار با نهادهاي مدني و خانه احزاب شکل بگيرد و نشاط به خانه احزاب و نهادهاي مدني بازگردد،  به گونه اي که در هنگام پايان ماموريت ايشان در آذر ماه 1400 گلستان به لحاظ امنيتي در بهترين سطح به دولت بعدي تحويل داده شد. براي نمونه ديگر بايد بگويم در دو سال استانداري دکتر حق شناس، ايشان سيزده بار به مراوه تپه که دورترين شهرستان گلستان در شرقي ترين منطقه و در مرز با ترکمنستان است، براي بازديد و نظارت سفر کردند و شفاف و مشخص مطالبات شهروندان را پيگيري مي کردند، اينها کنار مسايلي مانند کرونا که هر روز از شهروندان قرباني مي گرفت و فشار تحريم ها  مي توانست  کمر هر دولتي را بشکند و بايد تمام حواس حکمراني مراقب زندگي شهروندان  مي بود که اين چنين نيز بود،  تصور کنيد هر هفته شنبه ها 8 صبح جلسات کرونا در بالاترين سطح با حضور رييس جمهور و وزراي مربوطه به صورت ويدئو کنفرانسي برگزار مي شد و متعاقب آن جلسات استاني ساعت 11 صبح با حضور همه مديران و دست اندرکاران برگزار مي شد، به عبارت ديگر در دو سالي که حق شناس در گلستان بود، دو تکليف سخت و مساله از پيش نوشته شده وجود داشت، اول رسيدگي به سيل زدگان و در مرحله بعدي پيگيري مداوم مساله کرونا، واکسن ها، تزريق واکسن ها و ..... همه اينها به کنار، براي گلستاني ها، تابستان ها  همواره قطعي برق و متعاقب آن قطعي آب مساله اي دردناک و آشناست، توضيح آنکه عموم چاههاي آب در گلستان برقي است و با موتورهاي برقي کار مي کند. در تابستان هزار و چهار صد، فشار تحريمهاي کمرشکن با ادامه کرونا و گرمي هوا و در پي آن قطعي آب و برق در گلستان همراه شده بود و  هم زمان چهار مساله بنيادين و اساسي، جداي از مسائل جاري به بدنه مديريتي استان فشار مي آورد. شهروندان  روزي چند ساعت قطعي  برق داشتند و با همه تلاش ها متاسفانه با سو استفاده برخي نااهلان از منابع برقي، مصرف برق به مرحله هشدار مي رسيد و به يکباره برق بخشي از استان از مدار خارج مي شد. پس از برق نوبت به آب مي رسيد که همانگونه که عرض شد با توجه به برقي بودن چاهها، تمامي چاههاي شرب نيز از مدار خارج مي شد، با ابتکار دکتر حق شناس وضعيت آب و برق را به سطح امنيتي ارتقا داديم و از بهار 1400 در شوراي تامين درباره آن تصميم سازي شد و با حضور يک کارشناس با تجربه و خبره در برنامه ريزي انرژي برق، از لطمه خوردن به زيرساختهايي مانند لطمه به انبارهاي واکسن کرونا، بيمارستان ها و... جلوگيري شد و در کنار آن تلاش شد عدالتي نسبي را بين شهرها و محلات گلستان برقرار نماييم تا شهروندان در کنار کمبودها از تبعيض رنج نبرند. تابستان 1400 شب هايي خاطره انگيزي از تلاش فرمانداران و ديگر مديران براي آسايش حداقلي شهروندان بود، مردم  عزيز ما، در خانه بيمار داشتند و با قطعي آب و برق مستاصل مي شدند، بارها با تدبير و حضور ميداني استاندار و فرمانداران پا به کار، مشکلات اين چنيني که هر دولتي را درمانده مي کرد، فيصله پيدا کرد، مشکلاتي که بنيادين بود و هيچکدام هم مديران استاني باني آن نبودند. در کنار اين امور پيگيري هاي اقتصادي و توجه به امور اقتصادي با توجه به اقتصاددان بودن جناب دکتر حق شناس است، در همان دوسال، پيگيري مستمر براي تصويب و اقدامات اوليه براي  منطقه آزاد اينچه برون و پيگيري مداوم براي لايروبي خليج گرگان و تصويب آن در دولت اتفاق افتاد که عمر دولت قد نداد و همه اينها را اضافه کنيد به انتخاباتي که هر دوسال يکبار از راه مي رسيد و مهمترين وظيفه وزارت کشور نيز همين انتخابات است  که در آن نيز خوشبختانه گلستان  سربلند بود. در کنار اينها بايد بگوييم  سلامت نفس، بذله گويي در اوج کار، تسلط به امور و کاردان بودن از نکته هاي بسيار مهم شخصيت دکتر حق شناس است به گونه اي که بسياري درخواست داده بودند دولت بعدي با آنکه به لحاظ مشي سياسي با حق شناس همراه نيست، ايشان را در استانداري گلستان ابقا نمايند، اما گلستان توفيق حضور ايشان را به عنوان يک مدير تمام عيار از دست داد. به هر حال اينها بخش هايي بود که  در گلستان ديديم و شنيديم و تجربه کرديم، قطعا معاونان اقتصادي و عمراني و مديران ديگر مي توانند درباره ابعاد عملکرد و شخصيت دکتر حق شناس بگويند و بنويسند، در يک کلام حق شناس را يک فرهيخته  صاحب فضيلت ديديم ،ترکيبي از خردمندي، دانايي، شجاعت و عدالت. براي مردم خوب انزلي و شهروندان گيلاني که مظهر فرهنگ و ادب و نمادي مدارا و تساهل و تسامح هستند و همگان آنها را به بزرگواري و معرفت مي شناسند، آرزوي بهروزي، توفيق و انتخاب بهترين ها را مي کنيم. به لطف دادارگار يگانه. کلام آخر را از جناب لسان الغيب، خواجه شمس الدين محمد حافظ شيرازي  بهره مي بريم که فرمود:

من اين حروف نوشتم چنان که غير ندانست

تو هم زروي کرامت چنان بخوان که تو داني

 

معاون سابق سياسي ، امنيتي و اجتماعي استانداري گلستان