بزرگداشت نويسنده و پژوهشگر گرگاني نصرت اله عليمي: دانشمندي در وطن خويش غريب
گزارش |
مهران موذني - عصر سهشنبه، نهمين نشست از دورهميهاي فرهنگي به ميزباني سراي فرهنگ و رسانهي گلستان در تالار فخرالدين اسعد گرگاني برگزار شد. در اين نشست ضمن تجليل از نصرتاله عليمي، نويسندهي نخستين کتاب کامپيوتر در ايران و پژوهشگر برجستهي علم و ادبيات، از آخرين آثار ايشان با عناوين «سايبرتنيک و جامعهي هوشمند» و «علم در قلمرو ادبيات» رونمايي شد. رحمتاله رجايي به نمايندگي از نهاد سراي فرهنگ و رسانه ضمن تاکيد بر اهميت برگزاري نشستهاي گراميداشت مشاهير استان، به بيان اهداف اين نهاد پرداخت و گفت: تمام تلاش ما اين است که در اين نشستها اصحاب فرهنگ و قلم اين استان را معرفي کنيم. چرا که نسل جوان ما خيلي از اين بزرگان را نميشناسد. سلسله جلسات فرهنگي در همين راستا برگزار ميشود. ما نهادي مستقل هستيم و کاري با دستگاههاي دولتي نداريم. هرچند که جاي دارد از مسئولين ادارهي کل فرهنگ و ارشاد بابت همکاريهايشان صميمانه تشکر کنم. نظر ما نيز اين است که نهادهاي مستقل به عنوان اعضاي جامعهي مدني با نهادهاي دولتي همکاريهاي لازم را داشته باشند. امروزه ما دچار مشکلات بسيار زيادي هستيم. فرزندان ما گرفتار بحران هويتي هستند و رفته رفته بزرگان را فراموش ميکنند. انقطاع نسلي در حال وقوع است و زبانهاي مادري رو به فراموشيست. ما با توجه به بضاعت اندکي که داريم، در اين راه گام برميداريم. هرچند که براي برگزاري اين جلسات بودجهاي نداريم و تاکنون يک ريال هم از نهادهاي دولتي دريافت نکردهايم. محيالدين هاشمي از جمله سخنرانان اين نشست بود که مفصل به شرح زندگي نصرتاله عليمي پرداخت: «پنجشنبه، 28 اسفند سال 1314 در محلهي تاريخي سرچشمه، محمد صادق عليمي، دبير ادبيات و فرزند شيخ رضاي عليمي، روحاني، منجم و بازاري صاحب فرزندي به نام نصرتاله ميشود. نصرتاله عليمي دورهي دبستان را در مدرسهي عنصري واقع در کوي زرينگل، 2 سال اول دبيرستان را در مدرسهي سعادت واقع در امارت قاجاري کوي تختي فعلي و تا سال پنجم اين مقطع را در دبيرستان ايرانشهر ميگذراند. در اين هنگام تحت تاثير آموزههاي معلم رياضي خود، دکتر احمد شرفالدين و آشنايي با فيلسوفان بزرگ ايراني و يوناني، به رشتهي رياضيات گرايش پيدا ميکند. به علت نبودن اين رشته در مدارس گرگان و با تشويق و پشتيباني پدر، وي براي ادامهي تحصيل در سال ششم، به دبيرستان مروي تهران ميرود و پس از قبولي در امتحان ورودي دانشکدهي علوم دانشسراي عالي دانشگاه تهران، موفق به اخذ دانشنامهي ليسانس در سال 1337 ميشود. وي در اين سالها تحت تاثير استاد خود پروفسور هشترودي قرار ميگيرد. دانشجوي جوان همزمان با تحصيل، عضو هيئت تحريريهي مجلات فردوسي و اميد ايران ميشود و به صورت هفتگي مقالاتي علمي و اجتماعي در اين مجلات منتشر ميکند. وي براي گذراندن دورهي تعهد خدمت در وزارت فرهنگ يا آموزش و پرورش فعلي به شهر گنبد کاووس فرستاده ميشود. نصرتاله عليمي که تنها دبير رياضي دانشگاهي اين شهر بود، به تدريس رياضي در دبيرستانهاي پسرانهي کاووس و دخترانهي آزرميدخت ميپردازد و همزمان مديريت دبيرستان کاووس را نيز عهدهدار ميشود. از ابتکارات او در دورهي مديريتياش، تشکيل انجمنهاي مختلف مثل روزنامهنگاري، موسيقي، قرآن، اخلاق و همچنين انجمنهاي ورزشي مثل پينگ پونگ، واليبال، بسکتبال بود که فعاليت دانشآموزان در اين انجمنها را در قالب ماهنامهاي مستمر منعکس ميکرد. عليمي بعد از 4 سال به گرگان منتقل شده و در دبيرستانهاي ايرانشهر، فخرالدين و پروين به تدريس رياضيات ادامه ميدهد. وي در همين دوره با زنده ياد سرور پاکنشان، گويندهي توانمند راديو ازدواج ميکند و به همين واسطه، پاي خود او نيز به عنوان نويسنده به راديو باز ميشود. فعاليتهاي اجتماعي او باعث عضويتش در هيئت مديرهي جمعيت هلال احمر گرگان به مديريت وقت دکتر مقصودلو ميشود که حاصل آن همکاري تاسيس يک بيمارستان و چندين درمانگاه است. تعهد و فعاليتهاي صنفي و اجتماعي وي، او را در کنار زندهيادان هوشنگ رضاياني، حسن سمناني، رضا سپهري و سيد عباس هاشمي از بانيان تاسيس شرکت تعاوني مصرف فرهنگيان گرگان قرار داد. شرکتي تعاوني که همچنان داير است. نصرتاله عليمي در اين زمان با همکاري پرويز رضايي به انتشار مجلهي باران ميپردازد» . هاشمي با اشاره به توجه عليمي به ادبيات و پيوند آن با رياضي به عنوان يکي از ابتکارات وي افزود: «علاقه به رياضيات مانع از مطالعات نصرتاله جوان در حوزههاي ادبيات و تاريخ نشده و وي همواره نيمنگاهي به شعر و ادب داشته است. مهندس ميرخسروي که از شاگردان عليمي بود، ميگفت از جبر و مثلثاتي که آقاي عليمي به ما ياد ميداد، چيزي به درد ما نخورد و همه از خاطرمان رفت. اما اشعاري که ايشان سر کلاس ميخواند را هنوز که هنوز است حفظيم. باز شدن پاي عليمي به راديو سبب شد که هرچه بيشتر به ريشههاي مشترک ذهني و انتزاعي علم و ادبيات پي ببرد و مقالهاي تحت عنوان «علم در قلمروي ادبيات» در روزنامهي آيندگان منتشر کند. روزي زندهياد مسيح ذبيحي، دبير و پژوهشگر تاريخ گرگانزمين بيتي از نظامي برايش ميخواند: «نهنگ آن به که در دريا ستيزد/ کز آب خُرد ماهي خُرد خيزد» نصرتاله تحت تاثير همين بيت در سال 1344 راهي تجريش تهران ميشود و در دبيرستانهاي آن منطقه شروع به تدريس ميکند» هاشمي با بيان چگونگي آشنايي عليمي با انفورماتيک، بخشي از سخنانش را به اين موضوع اختصاص داد: «در اين زمان است که وي با قبولي در آزمون استخدامي بانک کشوري به عنوان کارشناس بخش آموزش در اين بانک مشغول به کار ميشود. عليمي با حفظ سمت، ضمن آموزش انفورماتيک زير نظر مدرسين خارجي، با شرکت جهت راهاندازي سايت کامپيوتري بانک کشاورزي شروع به کار ميکند و آشنايي او با دنياي انفورماتيک از همين زمان آغاز ميگردد. در آن زمان نيز دست از فعاليتهاي مطبوعاتي برنميدارد که حاصلش انتشار مقالات و ترجمههايي از زبان فرانسه در مجلهي خوشه توسط احمد شاملو و مقالاتي در قلمروي علم و ادبيات در روزنامهي آيندگان است. عليمي به همکاري با نخستين شرکت کامپيوتري در ايران ميپردازد و پس از انحلال آن، شرکت جديدي را با همان رويه تاسيس ميکند و تا سال 1357 فعاليتش ادامه مييابد. در سال 1352 اولين کتاب کامپيوتر ايران تحت عنوان «اصول اساسي کامپيوتر» که حاصل توسعهي جزوههاي تهيهشده در طول دورهي تدريسش بود را منتشر کرد. يکي از ويژگيهاي اين کتاب، ارائهي معادل فارسي اصطلاحات تخصصي کامپيوتر براي اولين بار بود. کاري که امروز با ميلياردها تومان بودجه انجام ميشود. اين کتاب خيلي زود جاي خود را به عنوان يک منبع درسي در دانشگاهها باز ميکند و سبب دعوت دانشگاه ملي از او براي تدريس در مقاطع ليسانس و فوق ليسانس ميشود. عليمي پس از فعاليتهايي که در اين دوره انجام داد، به عنوان رئيس ادارهي مطالعات انساني و آموزش بانک منصوب ميشود. سال 1358 بانک کشاورزي با تقاضاي بازنشستگي ايشان موافقت ميکند و عليمي پس از مکاتبه و مصاحبه با دانشگاه پروانس فرانسه، در اين دانشگاه پذيرفته ميشود و در نهايت دکتري خود را در رشتهي فلسفهي علم اخذ ميکند. تحصيل در فرانسه فرصتي به او ميدهد که وي با دانشهاي نوين مثل سايبرنتيک، رباتيک و بيونيک آشنايي پيدا کند. عليمي پس از بازگشت به ايران، سمينارهايي در اين خصوص در مرکز آموزش مديريت دولتي برگزار و مقالاتي را در نشريات کشوري منتشر ميکند. دعوت وزارت مسکن و شهرسازي براي مشاوره در حوزهي انفورماتيک به گشايش عرصهي ديگري از فعاليتهاي او در اين وزارتخانه ميانجامد. اين همکاري حدود 20 سال درازا مييابد که رهاورد آن همکاري دکتر عليمي در تدوين سند ملي مقاومسازي و ارزيابي مقالات سمينارهاست. ارائهي يک مقاله به عنوان مقالهي کليدي در سمينار دانشگاه تهران در سال 1385 از دستاوردهاي ديگر اوست. علاقهي ويژهي عليمي به افکار و يافتههاي ابوريحان بيروني منجر به نگارش کتابي با نام «ابوريحان و مهرورزيهاي پنهان» دربارهي اين دانشمند بزرگ ميشود. وي در سالهاي اخير 2 کتاب ديگر با نامهاي «سايبرنتيک و جامعهي هوشمند» و «علم در قلمرو ادبيات» نوشته است. قابل ذکر است که موسسهي پژوهشي گرگانشناسي در سال 1385 به تشويق ايشان توسط اينجانب و پژوهشگر ارجمند، محمود اخوان مهدوي راهاندازي شد.» پس از محيالدين هاشمي، نوبت به محمود اخوان مهدوي رسيد تا ايراد سخن کند. وي در معرفي نصرتاله عليمي گفت: «دانشمندي که در جامعه علمي و بيرون از مرزهاي زادگاه خودش کاملاً شناخته شده است، اما در زادگاه خود آنچنان که بايد او را نميشناسند. در مورد انساني صحبت ميکنيم که علاوه بر تمام ويژگيهاي علمي و شخصيتي والايي که دارد، در سخنوري زبانزد و متبحّر است. من سخنانم در مورد دکتر عليمي را با نام خانوادگي ايشان شروع ميکنم؛ واژهي عليم به معني دانا و آگاه، از صفات خداوند است. اما در واژهنامه «منتهي الاَرَب في لغه العرب» در معني واژهي «عليم» آمده: «آنکه علمش محيط بر جميع اشياء باشد». با بررسي زندگي و کارنامه علمي دکتر عليمي، ميبينيم که ايشان چقدر معني اين نام خانوادگي را محقق و به واقعيت نزديک کردهاند. يکي از مؤثرترين عواملي که در شکلگيري شخصيت هر فرد تأثيرگذار است، ريشهها و خاستگاه خانوادگي اوست. پدر و پدربزرگ دکتر عليمي؛ يعني استاد محمدصادق عليمي (پدر) و شيخ رضاي عليمي (پدربزرگ) اهل علم و ادبيات بودهاند. محافل ادبي پدر تأثير زيادي در رسوب ادبيات و فلسفه در جان و روح نصرت عليمي از دوران کودکي داشته است. البته باتمام تأثيرات ادبي که از پدر و محافل ادبي او داشت، همواره از استقلال فکري و عقيدتي برخوردار بود؛ چنانکه هرچند پدر ايشان رياست يکي از احزاب سياسي گرگان را برعهده داشت، ولي ايشان به واسطه استقلال شخصيتي و مطالعاتي که داشت، از مخالفان جدّي حزب پدرشان بودند. يکي ديگر از عوامل تأثيرگذار در گرايشهاي ادبي دکتر عليمي آشنايي با برخي از چهرههاي ادبيات معاصر ايران است، که اين آشناييها و معاشرتها از دوران کودکي با نادر ابراهيمي نويسنده و داستاننويس مشهور ايراني آغاز شد و در بزرگسالي و زمان سکونت در تهران با آشنايي و معاشرت و رفاقت با افرادي چون فريدون مشيري شاعر نام آشناي معاصر ايران ادامه داشته است. البته اين نکته لازم به ذکر است که اين آشناييها و معاشرتها دوسويه است، يعني ابتدا بايد بنمايههايي در وجودت باشد تا بتواني چنين افرادي را جذب کني يا تو را جذب کنند و ديگر اينکه بايد حرفي براي گفتن داشته باشي تا روابط تداوم داشته باشد. از همه مهمتر اينکه طرف مقابل هم بايد دريافتهايي از جانب تو داشته باشد که مسلماً نادر ابراهيمي و فريدون مشيري و امثال آنها در جريان معاشرت با دکتر عليمي دريافتها و دستاوردهاي ارزشمندي داشتهاند که پيوندي ناگسستني بين آنها برقرار بوده است. نصرتاله عليمي در دوران مديريت دبيرستان کاووس گنبد، به منظور نزديک کردن دنياي والدين با فرزندانشان، انجمن همکاري خانه و مدرسه را فعال کرد. اين درحالي است که ميدانيم در آن زمان و حتي در سالهاي پس از آن، انجمن همکاري خانه و مدرسه بيشتر جنبه تشريفاتي داشته و هدف اصلي آن دريافت کمکهاي مالي والدين بوده است. عليمي در اين دوران و در اين راستا نشريهاي با عنوان «نشريهاي براي پدران و مادران» را به عنوان نشريه داخلي دبيرستان، منتشر ميکرد. اين نشريه به مدت 9 ماه و در هر ماه يک شماره (يعني 9 شماره) به وسيله دستگاه استنسيل مدرسه منتشر ميشد و تقريباً صددرصد مطالب اين نشريه توسط خود نصرتاله عليمي گردآوري و توليد شده بود.» اخوان مهدي در ادامه مفصل دربارهي علاقهي عليمي به ادبيات و فعاليتهاي ادبي او سخن راند و گفت: «در سال 1346 با همراهي استاد پرويز رضايي، پرويز کريمي و تني چند از روشنفکران و ادباي گرگان و ايران، نشريه «جُنگ باران» را منتشر کردند. اين نشريه که نخستين نشريه ادبي سرزمين گرگان است، هرچند تنها دو شماره بيشتر چاپ نشد، اما تأثير قابل توجهي در ادبيات معاصر گرگان داشته است. دکتر عليمي علاوه بر همکاري در امور اجرايي اين نشريه مطالبي را در حوزه ريشههاي ادبيات تطبيقي منطقه گرگان و تأثيرپذيري شعر و ادبيات از تحولات سياسي و اقتصادي و اجتماعي منتشر ميکرد و بنا داشت مجموع اين مقالات را به صورت کتابي مستقل منتشر کند، که البته عمر اين نشريه کوتاه بود و اين مقالات تداوم نيافتند. البته مطالعات و پژوهشهاي دکتر عليمي در اين زمينه متوقف نشد و يادداشتهاي متعددي در اين زمينه دارند. نکته حايز اهميت در مورد دکتر عليمي و دانش و استعداد ادبي او اين است که هرچند از دوران کودکي و نوجواني اشعاري را سروده و باز به دليل برخورداري از استعداد هنري و گوش قوي موسيقي، تار و سهتار را به صورت خودآموخته مينواخت، لکن هيچگاه خود را به عنوان شاعر يا نوازنده و موسيقيدان معرفي نکرد. در واقع نوع برخورد او با هنر و ادبيات از جنس برخوردي است که دانشمندان و علماي متقدم با هنر و ادبيات داشتهاند. پيوندي قوي قايل است. که اين نظريه او در کتاب ايشان با عنوان «علم در قلمرو ادبيات» تبلور يافته است. اين کتاب شکل تجميع يافته مجموعه مقالاتي با همين عنوان است که دکتر عليمي در مجله آيندگان منتشر ميکرد. البته اين را نبايد فراموش کرد که عليمي در رابطه معکوس علم و ادبيات نيز تجربيات عملي دارد و درعمل ادبيات را به قلمرو علم وارد کرده است. به زبان سادهتر ميتوان گفت يکي از رازهاي موفقت عليمي در حوزه فعاليتهاي علمي و نيز فعاليتهاي شغلي خود -که از دنياي علم جدا نبوده است- تسلط وي در حوزه ادبيات است. وقتي امروزه از رواج بيسوادي در مسؤلين مملکت گلايه ميکنيم، در واقع علاوه بر عدم برخورداري مسؤلين از دانش تخصصي حوزه فعاليت خود، عدم سواد ادبي آنهاست که به چشم ميآيد؛ چنانکه مثلاً ميگوييم فلان مسؤل حتي حرف زدنش را هم بلد نيست. البته بيگانگي با ادبيات تنها مختص مسؤلين نيست، بلکه بسياري از دانشمندان ما که در حوزه علوم محض تخصص دارند، با حوزه ادبيات بيگانهاند؛ چرا که نميتوانند مفاهيم علمي مورد نظر خود را به درستي انتقال دهند و آنچنانکه بايد تأثيرگذار باشند. امروز، در اينجا و در اين جلسه مصداق بارز يکي از دانشمندان و يکي از مسؤلين که علاوه بر تسلط به دانش تخصصي، بر ادبيات نيز تسط کافي و وافي داشته و به همين واسطه در زمان عهدهدار بودن مسؤليتهاي مختلف بيشترين تأثيرگذاري را داشته است، همين دکتر نصرتاله عليمي است. و اين مسئلهي بسيار مهمي است که بايد از سيره زندگي دکتر عليمي بياموزيم. نکتهاي که نبايد در مورد دکتر عليمي فراموش کرد، ذهن فلسفي اوست. فلسفه نقطه تلاقي علم محض و ادبيات است. ايشان هم بهطور ذاتي ذهن فلسفي و علمي دارند و هم در اين زمينه تحصيل کردهاند که به نظر من عاليترين و کاربرديترين شکل فلسفه که در روزگار ما بيشترين کاربرد را دارد همان فلسفه علم، يعني رشته تخصصي دکتر عليمي در مقطع دکتري است. ايشان حتي پيش از تحصيل در اين رشته و حتي زماني که قرار بود به عنوان يک دبير ساده رياضيات در دبيرستان گنبد مشغول شود، ابتدا روي تاريخ و فلسفه رياضيات مطالعه کرد، ابتدا چرايي رياضيات را تحليل کرد و سپس به آموزش آن مشغول شد. و باز از جنبههاي ديگر علوم انساني که دکتر عليمي از آن برخوردار است، علم جامعهشناسي است. مسلماً بخش عمدهاي از دانش جامعهشناسي ايشان نشأت گرفته از ويژگيهاي شخصي و فردي ايشان و نگاه فلسفي به مسائل پيرامون و بخشي نيز نشأت گرفته از دغدغههاي فردي و تجربهي زيستي ايشان است، که با مطالعات گسترده در اين زمينه توأم شدهاند. همين ويژگي است که در آغاز به کار به عنوان مشاور وزارت مسکن و شهرسازي با نگاهي جامعهشناسانه که غالباً جاي آن در تصميمات و برنامههاي شهري خالي است، تبديل به کارشناس ارشد اين حوزه شده و در ادامه به واسطه ذهن کنجکاو، تحليلگر و آموزنده، به مسائل تخصصي شهرسازي تسلط يافته و باز با استفاده از ابزار ادبيات، به تدوين قوانين مسکن و شهرسازي و اسناد مقررات ملي ساختمان اقدام نموده است. جايگاه ادبي عليمي به اندازهاي است حتي در کتاب «اصول اساسي کامپيوتر» که کسي نميتواند پيوندي بين اين موضوع و ادبيات ايجاد کند، واژهنامه و فرهنگ اصطلاحاتي تهيه ميکند و براي بالغ بر پانصد اصطلاح کامپيوتر، معادلهاي فارسي ميگزيند. معادلهايي که بعدها مورد استفاده فرهنگستان زبان ايران نيز قرار گرفته است.»
در ادامه نصرتاله عليمي دقايقي پشت تريبون رفت تا ضمن تقدير و تشکر از عوامل برگزاري مراسم، به بيان برخي از مسائل بپردازد. وي دربارهي پيوند ادبيات و رياضي در شيوهي تدريسش گفت: «بچهها ادبيات را آسانتر ميپذيرند. من رياضيات را در قالب ادبيات تدريس ميکردم تا دانشآموزان بهتر ياد بگيرند و رياضي چهرهي خشکي به خودش نگيرد. در گذشته از هرکس که دربارهي معناي جبر ميپرسيديم، ميگفتند به معناي زور و اجبار است. در حالي که جبر به معناي شکستهبندي است. اينکه دست شکستهي شخصي را ببندند، شکستهبندي است. به اين ميگويند جبر و کسي که چنين کاري کند، جبار است. پس جبار به معناي شکستهبند است و نه ظالم. علت اينکه خيام و ساير دانشمندان نام جبر را براي آن انتخاب کردند، اين است که معادلات را در اين عرصه باز ميکنند و ميبندند. عليمي دربارهي کتاب «علم در ادبيات» گفت: اين کتاب حاصل 40 سال کار من است و به همت موسسهي ميرداماد به چاپ رسيده. من براي نگارش اين کتاب، ريشههاي واژگان را در رياضيات پيدا کردم. همچنين برخي از فرمولهاي رياضي را با ادبيات تطبيق دادم. به طور مثال اينکه در رباعيات خيام روش حل معادلات درجه دوم وجود دارد. در ادبيات مسائل علمي به دفعات مطرح شده. در شاهنامهي فردوسي دستور العملهاي نظامي، اسلحهسازي، آشپزي، لباسدوزي پوشاک رزمي و... وجود دارد. من 16 مورد از اين موارد را در شاهنامه پيدا کردم. همچنين در مثنوي نيز مقدار زيادي اطلاعات علمي در زمينههاي زمينشناسي، ستارهشناسي، روانشناسي، پزشکي و... موجود است.»
علي بايزيدي، مدير مسئول و صاحب امتياز فصلنامه فرهنگي استارباد به عنوان واپسين سخنران جلسه، ضمن تقدير از نصرتاله عليمي، به لزوم مطالعهي آثار وي پرداخت و گفت: «همانطور که دکتر عليمي گفتند، ايشان پيوند بين علم و ادبيات را از دوران تحصيلشان دنبال کردند. من ايشان را همواره با خيام و ابوريحان بيروني که از چهرههاي بزرگ تاريخ ايران هستند، قياس ميکنم. ما بايد بيشتر آثار ايشان را مطالعه کنيم. مطالبي که ايشان در حوزههاي علم و ادبيات در کتابهايشان آوردند، ميتواند دستمايهي خيلي خوبي براي ما باشد تا از ديدگاههايشان استفاده کنيم.» در پايان اين نشست، علاوه بر رونمايي از دو کتاب جديد نصرتاله عليمي با عناوين «سايبرتنيک و جامعهي هوشمند» و «علم در قلمرو ادبيات،» لوحي نيز به نشانهي قدرداني بابت يک عمر تلاش در عرصهي علم و ادبيات به اين نامآور گرگاني اهدا شد.