نوروزخواني پيشواز فصل بهار
تیتر اول |
فاطمه حکمت شعار - نوروز خواني از آيينهاي موسيقايي ديرينه ايرانزمين است که قدمت آن به پيش از اسلام ميرسد و امروزه در گيلان، مازندران و سمنان، در نيمه دوم اسفندماه برگزار ميشود. نوروز خواني از جمله آيينهاي ديرينه ايرانزمين به شمار ميآيد که تا هزار سال پيش در تمام نقاط ايران اجرا ميشد. اکنون اين آيين را ميتوان در روزهاي پاياني سال و در برخي از مناطق البرز شمالي و جنوبي بهصورت محدود مشاهده کرد. نوروزخوانان در اين روزها با چوبدستي بر دست و کولهپشتي بر پشت، در شهر و روستا ميگردند و با اشعاري آهنگين، آمدن بهار و فصل نو را به مردم نويد ميدهند و از آنان، مژدگاني و عيدي دريافت ميکنند. در حال حاضر، هرچند نوروز خواني گاه بهصورت نمادين به نمايش در ميآيد؛ اما همچنان و بهويژه در روستاهاي دور افتاده گيلان و مازندران، اين آيين تقريبا با همان سبک و سياق گذشته و در مواردي با تغييرات امروزي اجرا ميشود. آيين نوروز خواني استان گلستان نيز در سال 1396 خورشيدي در فهرست ميراث ناملموس ايران به ثبت رسيد. در اين نوشتار با پيشينه نوروز خواني و زمان و شيوه اجراي آن بيشتر آشنا خواهيد شد.
نوروز خواني چيست؟
نوروز خواني، نوروزي يا بهارخواني از جمله آيينهاي باستاني ايرانزمين است که بيش از هزار سال قدمت دارد و بنا بر برخي مستندات، به ايران قبل از اسلام و زمان ظهور زرتشت برميگردد. از اين مراسم با عناوين ديگري چون نوروز نو سال، امام خواني، ساونگ خواني، بهارخواني، نوروزنامه و تعزيه بهاري نيز در گوشه و کنار ايران نام ميبرند. مراسم نوروز خواني در تمام نقاط کشور بهطور معمول از نيمه دوم اسفندماه آغاز ميشود؛ اما برخي مدت زمان اجراي آن را در مناطق مختلف، متفاوت تخمين ميزنند. طي اين روزها، نوروزخوانان دورهگرد در کوچهپسکوچههاي شهر و روستا ميگردند و با خواندن اشعاري آهنگين، فرا رسيدن نوروز و آغاز فصل بهار را مژده ميدهند و از ساکنان هر ديار، مژدگاني دريافت ميکنند. آيين نوروز خواني در واقع، نوعي آوازخواني بهارانه به شمار ميآيد که زماني در تمام نقاط کشور رواج داشت و اشخاصي تحت عنوان «نوروزخوان» آمدن بهار را با شعر و آواز نويد ميدادند. خاستگاه سنت ديرينه نوروز خواني را مناطق البرز شمالي معرفي ميکنند و همچنان، اين مراسم بهصورت محدود در روزهاي پاياني سال در استانهاي گيلان و مازندران اجرا ميشود. نوروز خواني را ميراث موسيقي پيش از اسلام ميدانند که با ستايش اهورا مزدا، توصيف طبيعت و زيبايي بهار و ستايش شاهان و اميران همراه بود. پس از اسلام، اين آوازهاي بهاري با مفاهيم مذهبي و روايات اسلامي و بهويژه مذهب شيعه عجين شد و پس از ستايش خدا، مدح ائمه معصومين (ع) در مضمون اشعار قرار گرفت. اشعاري که به زبان فارسي يا گويشهاي محلي و با ترجيعبند خوانده ميشود و مراحل و شيوه اجراي آن در نقاط مختلف ايران با يکديگر تفاوت دارد. نوروزخوانان معمولا تنها، دو نفره يا در گروههاي سه و چهار نفره به اجراي اين مراسم ميپردازند و هريک وظيفهاي را بر عهده ميگيرند، براي مثال، در گروههاي سه نفره معمولا يکي از اعضاي گروه شعر را آواز ميکند، ديگري ساز ميزند و بخش پاسخ يا ترجيعبند اشعار را با خواننده همراه ميشود و نفر سوم «کولهکش» يا «بارکش» است که با کيسهاي بر پشت يا در دست، هدايا را با خود حمل ميکند.آنها با همراهي يکديگر به درب خانهها ميروند و با اطلاعاتي که پيشتر از صاحبخانه کسب کردهاند، نام او را صدا ميزنند و با حمد و ستايش پروردگار و نويد آمدن سال نو، تقاضاي انعام و عيدي ميکنند. گفته ميشود که چنانچه عيدي را از صاحبخانه دريافت کنند، با ابياتي آهنگين دعاگوي او ميشوند و در غير اين صورت، با اشعار گله آميز منزل وي را ترک کرده و به درب خانهاي ديگر مراجعه ميکنند.
صاحبخانهها نيز اغلب با دادن مقداري پول، شيريني، گردو، تخممرغ، برنج، نخود و كشمش يا اجناس ديگر، از پيامآوران بهار استقبال ميکنند و مقدم آنان را مبارک ميشمرند. امروزه، شيوه سنتي نوروز خواني تا حدود زيادي تغيير يافته و معمولا شکل غير آييني آن با تغيير حالت و ساختار اجرا به نمايش در ميآيد که از منظر پژوهشگران و کارشناسان اين امر، بيشتر جنبه نمادين يا سرگرمي دارد.
شيوه اجراي نوروز خواني
نوروز خواني از لحاظ مضمون و نحوه اجرا به سه دسته امامخواني، توصيفخواني و مدحخواني تقسيم ميشود. امامخواني شيوهاي از نوروز خواني است که در آن به مدح امامان و معصومين ميپردازند و در اين بين، گاه به سراغ داستانهايي چون روايت آدم و حوا يا قصه يوسف و زليخا نيز ميروند. در توصيفخواني، وصف طبيعت و بهار و رستاخير زمين اتفاق ميافتد و نوروزخوان، پاکي و نيکي را ستايش کرده و ترجيعخوانها آن را تکرار ميکنند. مدحخواني يا هجوخواني، بخش سوم اين مراسم را تشکيل ميدهد که هدف از آن، کسب نتيجه يا درآمد از صاحبخانه است. در واقع، زماني که نوروز خواني با انعام همراه شد به اين بخش مدحخواني ميگويند و برعکس، چنانچه نوروزخوان انعامي از صاحبخانه دريافت نکرد، هجوخواني صورت ميگيرد که نشانه نارضايتي نوروزخوان خواهد بود. به عبارت ديگر، دو بخش امامخواني و توصيفخواني تا حدودي قسمتهاي ثابت نوروز خواني را شامل ميشوند؛ اما مدح و هجوخواني، بداههپردازي است که بر اساس موقعيت اجرا، شرايط و مكان اجراي آيين و نحوه انعام صاحبخانه صورت ميپذيرد. نوروز خواني به شيوه سنتي، معمولا در گروههاي دو يا چند نفره و تنها بهصورت آوازي و بدون همراهي ساز انجام ميگيرد؛ اما در مناطقي از کشور، اين مراسم با ساز و دهل همراه ميشود و گاه، رقصهاي محلي را نيز چاشني اين آيين ميکنند. اغلب يکي از اعضاي گروه نوروزخوان، قاري اصلي نوروز است و پس از اجراي او، شعر توسط ساير اعضاي گروه تکرار ميشود. گاهي گروه نوروزخوان به حياط خانهاي وارد ميشوند و صاحبخانه را به نام صدا ميزنند و با به کارگيري اسم او در اشعار نوروز خواني، از وي طلب مژدگاني دارند. برخي معتقدند که اين بدان معنا نيست که نوروزخوان و صاحبخانه يکديگر را ميشناسند؛ چرا که يکي از ويژگيهاي کمترشناختهشده نوروز خواني را نامشخص بودن نوروزخوان عنوان ميکنند. بر اساس شواهد موجود، نوروزخوانان معمولا در محل سکونت خود اعم از شهر يا روستا، به اجراي آيين نوروز خواني نميپردازند و اغلب به سراغ مناطق نامشخص ميروند. عدهاي دليل اين امر را نکوهيده بودن گرفتن انعام از آشنايان، همشهريان و اهالي محل ميدانند. از سوي ديگر، جابهجايي نوروزخوانان به نواحي غيربومي، سبب انتقال فرهنگ خاص يک ناحيه به ديگر مناطقي شده که اشتراکات فرهنگي با يکديگر دارند؛ براي مثال، نوروزخوانان منطقه کومش به زبان طبري و نوروزخوانان طالقان نيز به طبري و گيلکي تسلط دارند. ازاينرو، حضور اين افراد در گيلان و مازندران به انتقال بخشي از فرهنگ شفاهي و سنتهاي موسيقي در دو سوي البرز منجر ميشود. شکل اجراي نوروز خواني، مضمون و مراحل آن نيز در نقاط مختلف ايران با يکديگر تفاوت دارد؛ مثلا نوروز خواني در شاهرود به دو شيوه انجام ميگيرد و دو گروه خاص براي آن معرفي ميکنند. گروه اول مرداني هستند که از طريق نوروز خواني روزگار ميگذرانند؛ اين نوروزخوانان را تحت عناوين بهار لالهزار، شعرخوان يا پيشبهار ميشناسند که از اوايل اسفند به روستاهاي مختلف ميروند و نويد آمدن بهار ميدهند. اين دسته از نوروزخوانان با قباي بلند سفيد يا مشکي و گيوهاي بر پا و عصايي در دست، در گروههاي دو تا پنج نفره سراسر منطقه کومش را زير پا ميگذارند و حلول سال نو را به مردم تبريک ميگويند. آنها معمولا قريحه شاعري دارند و بداههسرايي ميکنند؛ اما اشعار نوروزي را از پدران خود فرا گرفتهاند و به نسل بعد نيز انتقال ميدهند. مردم حضور اين افراد را به فال نيک ميگيرند و برخي نيز نُقل يا خرمايي از نوروزخوانان بهعنوان تبرک ميگيرند و بر سر سفره هفتسين خود ميگذارند.گروه دوم نوروزخوانان شاهرودي را نوجوانان تشکيل ميدهند که پس از غروب آفتاب در محلهها و روستاها حرکت ميکنند و آغاز بهار و فرا رسيدن نوروز را تبريک ميگويند. قالب اشعاري که نوروزخوانان اجرا ميکنند نيز در هر منطقه متفاوت از ديگري است؛ برخي از نواحي بيشتر از نوروز و بهار و عيد ميگويند و در منطقهاي ديگر، اشعار نوروزي بيشتر رنگ و بوي مذهبي دارد. بهطور معمول، نوروزخوانان در نواحي مختلف، اغلب با اين کلمات به استقبال بهار ميروند:
صد سلام و سي عليک
صاحبخانه سلام عليک
سلام من بگير عليک
از جانب ملا بيگ
نوروز سلطان آمده
گل در گلستان آمده
مژده دهيد به دوستان
نوروز سلطان آمده
بهار آمد بهار آمد، خوش آمد
بهار خوش عذار آمد، خوش آمد
نوروزخوانان مازندراني نيز با کلماتي مشابه به زبان محلي، آمدن بهار را مژده ميدهند:
باد بهارون بيمو
گل به گلستون بيمو
مژده هادين دوستون
نوروز سلطون بيمو
آي برارون، آي خاخرون
مرد و زن مازندرون
خنه جا بئين بيرون
بموئه نوروز سلطون
بيمو باد بهارون
بيمو نوروز سلطون
هادين مژده دوستون
بيمو گل در گلستون
مشت عموي با ايمون
شکر شيرين ته زبون
صدف هسته ته دندون
انعام ره بيار بيرون
آي بيموئه نوبهار
خشک دار بورده خار
بموئه بيه بيدار
خونش کنه سر دار
باد بهارون بيمو
گل به گلستون بيمو
مژده هادين دوستون
نوروز سلطون بيمو
گفته ميشود در برخي مناطق مازندران نيز حدود يک ماه مانده به عيد نوروز، چوپانها و گاوچرانها شب هنگام به درب خانهها ميروند و مژده آمدن بهار را ميدهند. آنها با زنگولهاي در دست و تکان دادن آن، با ايجاد سروصدا وارد دهکده ميشوند و در جلوي درب خانهها ميايستند و با شعر و آواز از صاحبخانه مژدگاني بهار را ميگيرند. چوپانان کيسهاي در دست دارند که طنابي به آن متصل است؛ کيسه را داخل خانهها مياندازند و اهالي خانه اين کيسه را با شيريني، تخممرغ، قند و چاي و... پر ميکنند. بانوان خانه مژدگاني دادن به نوروزخوانان را داراي شگون ميدانند و مقدم آنها را بهعنوان پيامآوران بهار گرامي ميدارند.
تاريخچه نوروز خواني
بخش گستردهاي از پيشينه فرهنگ کهن ايرانزمين به ادبيات فولکلور و موسيقي نواحي مربوط ميشود. شعر و موسيقي اصيلي که در همه لايههاي آن، اعتقادات، ارزشها و جهانبيني مردم مستتر شده و به نسلهاي بعد نيز انتقال مييابد. در واقع، شايد بتوان ادعا کرد که بسياري از آداب و آيينهاي پارسي در قالب ترانه و ادبيات فولکلور و از طريق نغمههاي موسيقي دوام يافته و تا به امروز به حيات خود ادامه داده است. نوروز خواني نيز يکي از همين آيينهاي اصيل موسيقايي به شمار ميرود که با ايين نوروز بزرگترين جشن ايرانيان پيوند خورده است و آمدن فصلي نو را بشارت ميدهد. در گذشته، شادي نو شدن سال را با شيوههاي گوناگون و نغمههاي نوروزي مختلف ابراز ميکردند. سرودهاي شادباش نوروزي با اسامي متفاوتي چون آيين جمشيد، سبز در سبز، دل انگيزان، فرخ روز و ساز نوروز در متون تاريخي و موسيقايي به يادگار مانده است. ترانههاي ساده و در عين حال عميقي که گاه بهدلايل متعددي چون نبود خط موسيقي براي ثبت، در گذر زمان به ورطه فراموشي سپرده شده است. با اين حال، گوشههايي چون نوروز خارا، نوروز عجم، نوروز عرب، نوروز کوچک، نوروز بزرگ و نوروز صبا در رديف موسيقي دستگاهي ايران وجود دارد که خوشبختانه از گزند زمانه در امان مانده و هنوز گاهي اجرا ميشود. در ميان همه نغمههاي شادباش بهاري که در گذشته وجود داشت، نوروز خواني نيز همچنان در بخشهايي از ايران نفس ميکشد. آيين ارزشمندي که پيوند عميقي با شعر و موسيقي و شادي و شور نو شدن دارد. آييني که پيشينه آن به ايران قبل از اسلام باز ميگردد و برخي نيز آن را به دين زرتشت و ستايش اهورا مزدا نسبت ميدهند. زندهياد «حسن مشحون» درباره تاريخچه بهارخواني در کتاب «تاريخ موسيقي ايران» چنين مينويسد: سرودهاي نوروزي كه با آهنگ مخصوص در مازندران و گرگان در پيشباز سال نو و نوروز ميخوانند، ظاهرا سابقه بسيار قديمي دارد. اشعار قديمي آن را ايرانيان پس از اسلام فراموش يا دگرگون كردند و اكنون، اصل آنها در دسترس نيست؛ ليكن از مضمون برگردان و موضوع آن ميتوان دريافت كه از يادگاريهاي پيش از اسلام است. ترانههاي نوروز خواني تا پيش از اسلام، تنها در توصيف طبيعت و زيبايي فصل بهار و ستايش شاهان و اميران خوانده ميشد. پس از ورود اسلام به ايران، اين اشعار با روايات اسلامي و مفاهيم مذهبي در هم آميخت و علاوه بر نويد نو شدن فصل، به ستايش خدا و مدح امامان شيعه (ع) پرداخت:
بهار آمد بهار آمد خوش آمد
علي با ذوالفقار آمد خوش آمد
علي با ذوالفقار آن شاه مردان
دل ناشاد ما را شاد گردان
محمد يا محمد يا محمد
قباي اطلسي داره محمد
اگه خواندي محمد، ره شناسي
بگو صل علي آل محمد
گفته ميشود براي نخستين بار و در حدود 135 سال پيش از اين، الكساندر خوتسكو (Alexander Choodzko) ايرانشناس روسي در نوشتههاي خود به نوروز خواني اشاره کرده بود. وي 11 سال در ايران و بهويژه در مناطق شمالي کشور اقامت داشت و مطالعات بسياري در باب زبانشناسي ايران و گويشهاي محلي چون گيلکي، تالشي و مازني انجام داد. حاصل اين پژوهشها، کتابي تحت عنوان «نمونههايي از شعر مردمي سرزمين پارس» بود که در سال 1842 ميلادي در لندن به چاپ رسيد. خوتسکو در نوشتههاي خود تصنيفها و آوازهاي گيلكي و مازني را در جايگاه ويژهاي قرار داده و به معرفي تصنيفهاي نوروزي و آيين نوروز خواني در اين مناطق پرداخته است. در متن يکي از مشهورترين نغمههاي نوروزي پس از اسلام چنين آمده است:
همي خوانم امام اولين را
شه کشور اميرالمومنين را
وصي و جانشين يعني علي را
به ياسين و الف لام و به فيروز
دهيد مژده که آمد عيد نوروز
امام دومين هم دسته گل
شفاعت ميکند او بر سر پل
حسن بابش سوار است او به دلدل
به ياسين و الف لام و به فيروز
دهيد مژده که آمد عيد نوروز
امام سومين شاه جهان است
بود نامش حسين شاه يگانه است
محمد را به محراب ميرساند
به ياسين و الف لام و به فيروز
دهيد مژده که آمد عيد نوروز
امام چارمين زين العباد است
گل باغ حسين اما مراد است
به ياسين و الف لام و به فيروز
دهيد مژده که آمد عيد نوروز
امام پنجمين 50 بلا را
بگردان دور از اين دولتسرا را
خصوصا هم از اين دولتسرا را
به ياسين و الف لام و به فيروز
دهيد مژده که آمد عيد نوروز
امام ششمين شاه مدينه
الهي نوجوانت بد نبينه
الهي نوجوانت خير ببينه
گل عشرت به کام دل بچينه
به ياسين و الف لام و به فيروز
دهيد مژده که آمد عيد نوروز
امام هفتمين موساي کاظم
ز نور او منور گشته عالم
چو بلبل در قفس تا کي بنالم
به ياسين و الف لام و به فيروز
دهيد مژده که آمد عيد نوروز
امام هشتمين شاه خراسان
بکن تلخي جان کندن تو آسان
بهار آمد همهجا شد گلستان
به ياسين و الف لام و به فيروز
دهيد مژده که آمد عيد نوروز
امام 9 قدم آيد به ميدان
ملايک بر سرش خوانند قرآن
يقين دين محمد برقرار است
علي در خدمت پروردگار است
به حق حرمت آيات قرآن
تو صاحبخانه راخوشحال گردان
به ياسين و الف لام و به فيروز
دهيد مژده که آمد عيد نوروز
امام 10 در اين دنياي فاني
نگهدار زمين و آسماني
بده بر صاحبخانه زندگاني
الهي صاحبخانه در نماني
به ياسين و الف لام و به فيروز
دهيد مژده که آمد عيد نوروز
امام يازدهم در روز محشر
شفاعت ميکند او با پيمبر
به حکم خالق و خلاق داور
به ياسين و الف لام و به فيروز
دهيد مژده که آمد عيد نوروز
امام دوازدهم مهديش نام است
تمام کل عالم را امام است
بدانيد حضرت صاحب زمان است
به ياسين و الف لام و به فيروز
دهيد مژده که آمد عيد نوروز
خدايا صاحبخانه را خوشحال گردان
جوانان ورا داماد گردان
عروسش صاحب اولاد گردان
به ياسين و الف لام و به فيروز
دهيد مژده که آمد عيد نوروز
هوا سرد است و بگرفته صدايم
که چند تا تخممرغ باشد دوايم
الا همشيره فرخ لقايم
بکش زحمت بيار عيدي برايم
جوانت خير ببينه از دعايم
نوروز خواني در کدام شهرها اجرا ميشود؟
نوروز خواني بيش از هزار سال در مناطق مختلف ايران و بهويژه در استانهاي مازندران، گيلان، گلستان، سمنان، کردستان، البرز، آذربايجان، خراسان جنوبي و هرمزگان رواج داشت. امروزه اين آيين سنتي، متاسفانه رو به فراموشي رفته است و تنها در برخي از نواحي البرز شمالي و جنوبي و اغلب در روستاهاي دور افتاده مازندران، گيلان، گلستان، منطقه کومش، الموت و طالقان اجرا ميشود. در فرهنگ فولکلور آذربايجان نيز خنياگراني تحت عنوان «تکم چي» و «ساياچي» را پيامآوران نوروز ميدانند. با اين حال، در سالهاي اخير و به همت برخي از علاقهمندان به فرهنگ و هنر ايرانزمين، در روزهاي پاياني سال ميتوان شاهد احياي آيين نوروز خواني بهصورت نمادين و گاه در قالب جشنواره در گوشه و کنار کشور بود. از جمله اين مناطق (علاوه بر گيلان و مازندران) ميتوان به همدان، قزوين، اردبيل، آذربايجان و شميرانات تهران اشاره کرد.
زمان اجراي نوروز خواني
مراسم نوروز خواني گاه از ابتداي اسفند و اغلب و در بسياري از نقاط ايران از نيمه دوم اسفندماه آغاز ميشود و در برخي مناطق (بهندرت) تا دهم فروردين ادامه پيدا ميکند. شروع اين آيين در مازندران از دهه دوم يا سوم اسفند است و معمولا در آغاز نوروز يا دهه اول سال نو خاتمه مييابد. در استان گلستان نيز نوروز خواني را در نيمههاي اسفند و قبل از حلول سال نو برگزار ميکنند. اين مراسم در منطقه کومش (سمنان کنوني) از اوايل اسفندماه آغاز ميشود و نوروزخوانان از روستاهايي چون وامرزان، جزن، مايان و حسنآباد دامغان به سوي شاهرود و روستاهاي اطراف آن ميآيند. اين افراد در گروههاي دو تا پنج نفره، سراسر منطقه کومش و بهويژه شاهرود را طي ميکنند و با لهجه خاص خود، خبر از آمدن بهار ميدهند. در استان گيلان، معمولا هفته آخر اسفندماه را به اين مراسم سنتي اختصاص ميدادند. گفته ميشود که شب هنگام و حدود يک هفته مانده به عيد نوروز، چند نفر فانوس در دست ميگرفتند و با کوبيدن دو چوب بر هم، به درب خانههاي مردم ميرفتند و از صاحبخانه براي اجراي نوروز خواني اجازه ميخواستند. چنانچه صاحبخانه بيمار در خانه نداشت يا سوگوار عزيزي نبود، اين اجازه صادر ميشد و نوروزخوان نيز انعام خود را دريافت ميکرد. سپس يک شاخه شمشاد بهعنوان نماد سبزي و نيکبختي به صاحبخانه هديه ميداد. اگر وي در منزل حضور نداشت نيز شاخه شمشاد را بر يکي از ستونهاي ايوان خانه نصب ميکردند و به درب خانهاي ديگر ميرفتند. لازم به ذکر است آيين استقبال از بهار يا نوروز خواني هر ساله در محمد آباد گرگان با استقبال گسترده اهالي برگزار مي شود، اين آيين در پنجشنبه گذشته نيز در اين روستا برگزار شد.