آموزش حلقه مفقوده است
یاددداشت اول |
■ بامسووليت سردبير
زندگي عمومي همواره اقتضاي خود را دارد، شما هر کس که باشيد و از هر جايي که رسيده باشيد در برخوردهاي اجتماعي و رفتارهايتان بايد تابع ضوابطي باشيد، زيرا ضرورت زندگي اجتماعي، اصولي را به من و شما ديکته کرده است، براي نمونه چه کسي به ما آموخته است که با لباس رسمي در محيط عمومي تردد کنيم؟يا چه کسي به ما آموخته است که در تاکسي و يا اتوبوس و يا هنگامي که در جمع ديگران نشسته ايم با گوشي خود بلند صحبت نکنيم؟ از اين دست نمونه ها دهها يا صدها مورد را مي توانيم مثال بزنيم . اما مساله مهم آن است که گاهي رفتارهاي ما براي ديگران مزاحمت هايي را ايجاد مي کند که آنها را صاحب حق کرده، مي توانند به ما اعتراض کنند. مثلا امروزه بخش عمده اي از زندگي شهروندان در واحدهاي کوچک و بزرگ آپارتماني مي گذرد، آيا هر صاحب ملکي مي تواند رفتاري بر اساس سليقه خود داشته باشد؟ آيا مي توانيم نيمه شبان در آپارتمان مان جارو برقي روشن کنيم و ..... که باعث اذيت همسايه ها شود آيا و آياهاي ديگر ..... بديهي است که نمي توانيم و بايد ضمن توافق و احترام راهي مشترک براي زندگي مدني انتخاب کنيم. زندگي مدني هم از همين نکات ريز اما مهم آغاز مي شود، اينکه شهروندان گرگان سه برابر استانداردهاي ملي هدررفت آب دارند، اينکه مصرف انرژي در گلستان و يا کشور بيش از حد استاندارد است، اينکه جنگل ها را که ميراث اجداد ماست با آتش روشن کردن تخريب مي کنيم، اينکه مراتع از دست رفتارهاي پرخطر ما به ستوه در آمده اند، اينکه ..... همه و همه نيازمند آموزش است، زندگي مدني زندگي تعاملي و تساهلي است و تنها با آموزش مي توان شهروندان بالغ و عاقل تربيت کرد. رسانه هاي مجازي و حقيقي به همراه سياستگزاري دقيق و علمي در اين مسير مي تواند به ارتقا سطح زندگي مدني بينجامد، پس آموزش مدني شهروندان را جدي بگيريم