نقش انسان سازي معلم


یادداشت |

 عظيم  قرنجيک

 

بايستي تمام قد بايستيم به احترام آموزگاران، معلمان، دبيران و استاداني که در گوش ما خواندند و ياد دادند که،" کليد حل مشکلات ما، در لابلاي حروف الفبا نهفته است."  چرا که آنان بودند با قيام و مبارزات آموزشي خود، سيماي غبارآلود بيسوادي و چهره رقّت بار نوميدي و جهل را از دامن جامعه زدودند، و به ما آموختند که قلم به دست گيريم و با اين قلم، سينه بي سوادي و جهل و خرافه را نشانه رويم. آموزگاران و معلمان بودند که دست هاي نحيف کودکانه مان را با قلم مأنوس نمودند، و با اين قلم و حروف معجزه آسا، ما را به ميدان سختِ نبرد با جهل و ناداني گسيل داشتند، تا که زندگي ما ميوه و معنايي داشته باشد.

به فرموده حضرت علي (رض )؛

"مَن عَلمَني حَرفَا فَقَد صَيِّرني عَبداً

"،(کسي که کلمه اي به من بياموزد مرا بنده خود ساخته است).

البته که به حق، مقام معلم قابل تکريم و ستايش است، مع الاسف در زمانه حاضر، جايگاه آنان در شرايطي نيست که درخور منزلت آنان بوده و به قول معروف؛ "در خور تلاششان، قدر ببينند و در صدر نشـينند."

ما عادت کرده ايم مرتب و به خصوص در روز معلم و هفته گرامي داشـت مقام معلم اين عبارت را تکرار کنيم که: " معلمي شـغل انبياسـت..." اما  کمتر به اين فکر کـرده ايم که عملاً در جستجوي راهکارها، فرآيندها و سازوکارهايي باشيم تا عنصر فرهيخته و ارزشمندي چون معلمان سخت کوش و دردمند و وظيفه شناس، از لحاظ اعتبار اجتماعي درعالي ترين مراتب ممکن و از جايگاه اجتماعي برتـر در نزد همگان برخوردار باشند و فارغ از تعارفات مرسوم و معمول، کاري کنيم که معلم، دغدغه معيشت و سوداي گذران زندگي نداشـته، در هزار توي دغدغه هاي مختلف مادي تمام هَمّ و غم و همّت و تلاش خود را مصروف بالا بردن توان علمي و پرتو افشــاني دانش و تربيت نســـل متعهد و متخصص براي جامعه نمايند. " آيا نبايد به مقام والا و اهميت جايگاه ارزشمند معلم و نقش بي بديل او در تربيت نسل فرهيخته و کار آزموده بيشتر و دقيق تر بينديشيم و در صدد ارتقاي جايگاه معنوي و اعتباري، و ارتقاي ســطح زندگي او برآييم و رفاه و آسايش معيشتي، و آسودگي و آرامش فکري او را فراهم سازيم؟

تلاش در جهت ايجاد آرامش و آسايش معلم از آن جا اهميت دارد که در دنياي امروز تکيه همه جوامع بيش و پيش بر سرمايه انساني است و جوامعي که از سرمايه و نيروي انساني کارآمدتر و مولدتري از لحاظ دانش و توانايـي فکـري بـرخوردارند در مسـير توسعه و ترقي، بهتر، مطمئن تر و سريع تر گام برمي دارند و اين سرمايه انساني و نيروي فکري را که لازمه دستيابي به توسعه همه جانبه و پايدار است، معلم پرورش مي دهد.

در واقع  معلمان، کودکان و نوجوانان را به مثابه انسان و نيروي انساني خام، با ترکيبـي از هنـر و تجـربه و علم و فداکاري و ايثار خود به تدريج تبديل به نيرويي کارآمد و تحول آفرين  مي سازند؛ به اين ترتيب اگر بگوئيم، معلم انسان ساز و تاريخ ساز است سخني به گزاف نگفته ايم. قشر فرهيخته و کم توقع و دلسوز و وظيفه شناس معلم هميشـه نشـان داده که با رسالت و مسـئوليت تاريخي و نقش اساسي انسـان سازي خود آشناست، پس حال که چنين است، متوليان امر هرچه بر روي اين قشر زحمت کش سرمايه گذاري و هزينه کنند، پسـنديده است، چرا که، نتيجه نهايي آن تربيت نسلي کار آزموده و فرهيخته و توانمند در آينده نزديک است که پشــتوانه و سرمايه ارزشمند تحول و توسعه کشــور خواهند بود."

 

" معلم چون فروغي جاوداني است

وجودش هديه بخش زندگاني است

چو او مي پرورد گل هاي دانش

به باغ علم، کارش باغباني است

گرامي باد روزش تا جهان هست

که کار تربيت کاري جهاني است.