ديدار يسنا


تیتر اول |

عليرضا صدرايي -به احتمال بسيار کساني که کودک کلاله اي را به هر دليل ربوده بودند تصور اين حجم از حساسيت جمعي شهروندان جامعه ايراني را باور نداشتند، آنها هرگز گمان نمي کردند با ربودن يک کودک در روستايي کم نام و نشان روح همبستگي اجتماعي شهروندان به يکباره به خروش در آيد و از همه اطراف و اکناف استان و حتي استان هاي همسايه هر که هر چه در توان دارد به عرصه آورده تا يسناي خردسال را دوباره ديدار کنند. گزارش هاي منتشر شده از سوي نهادهاي رسمي حضور بيش از صد و پنجاه داوطلب هلال احمر در کنار دهها شهروند داوطلب به همراه حجم وسيعي از حمايت ها و برنامه ريزي هاي فرمانداري، بخشداري و نيروهاي انتظامي و اطلاعاتي را گزارش کرده اند، توجه به اينکه کارآگاهان پليس از ساعات اوليه با دقت و تصميمات به موقع توانسته اند ربايندگان را به تصميم بازگرداندن يسنا برسانند بسيار حايز اهميت است، در کنار اين احاطه اطلاعاتي و بر اساس  برخي گزارش ها بيش از هزار و پانصد تن به صورت مستمر طي پنج روز با مساله درگير بوده اند تا ربايندگان که بنا به گفته دادستاني چند نفر بوده اند، مجبور به بازگرداندن يسنا شوند، تدارک و پشتيباني از اين حجم وسيع جز با همراهي اهالي منطقه و همدلي دولت و ملت در اين مساله خاص ميسر نبوده و نيست، اما با پايان يافتن تجسس و يافتن کودک مساله را مي توان از زواياي مختلف بررسي کرد  تا ضمن تحليل علت اتفاق، از امکان بروز دوباره چنين حوادثي جلوگيري کرد، به اين خاطر بايد در گام نخست به اهميت فضاي مجازي در اتفاق فوق توجه کرد، انتشار و بازتاب وسيع خبر در شبکه ها و گروههاي مجازي چنان با سرعت اتفاق افتاد که صبح دوشنبه تقريبا تمامي شهرونداني که سر در گوشي همراه داشتند از اتفاق پيش آمده خبر دار بودند و جداي از خانواده و اقوام پيگير اتفاق شدند، مساله ديگر در اين ربايش واکنش روح جمعي ايرانيان بود، نکته حايز اهميت در اين ميان منطقه کلاله است که در آن اقوام مختلف با مذاهب متفاوت زندگي مي کنند، کرد، ترک، بلوچ، سيستاني، ترکمن، فارس هر يک بخشي از جمعيت آن مناطق را شامل مي شوند، اما واکنش يک باره همه اين اقوام و حضور همه اين لايه هاي اجتماعي و هم دردي آنها نشان گر وجود روح جمعي و همبستگي اجتماعي در اين حادثه است و نشانگر آنکه هر چند شهروندان ايراني سالها در فشار اقتصادي و شايد دهها مشکل ديگر به سر مي برند اما نبض جامعه به تندي در حال زدن است و زندگي در لايه هاي زيرين جامعه ادامه دارد  و گاه بسته به اتفاق يا حادثه  از خود عکس العمل نشان مي دهد، در کنار اين طپش  در ضربان زندگي اجتماعي بايد  به نهادينگي مطالبه گري نيز توجه داشت. ربايش يسنا نشان داد امنيت خواسته محوري و بنيادين شهروندان از حاکميت است که نمي خواهند آن را از دست بدهند، احتمالا تمامي پدران و مادران و خواهران و برادران بعد از شنيدن مفقودي و يا ربايش يسنا با او هم ذات پنداري کردند و خود را در جايگاه پدر و مادر و اقوام او نشانده اند تا حس آن خانواده را بهتر و بهتر درک کنند و بر اين اساس روح جمعي شکل گرفت و مطالبه خود را در فضاي مجازي و حقيقي نشان دادند، اين اتفاق اگر چه تلخ شروع شد اما مي توان گفت با پيدا شدن يسنا و تجديد قواي روح جمعي و همبستگي اقوام گلستاني و تلاش دولت و ملت در کنار هم براي حل مساله اميدواري و نشاط را به زندگي اجتماعي در آن مناطق بازگرداند و نشان داد راه برون رفت از بن بستها همراهي و همدلي همه لايه هاي حکمراني و ملت از هر قوم و قبيله است و راهي چز اين براي فلاح و رستگاري يک ملت نيست.