حشاشين و حساسين !


یادداشت |

حسين ميقاني

 

حشاشين يا «قاتلان» يک درام تاريخي است که مطمئناً يکي از موفقيتهاي بزرگ تلويزيون در ماه رمضان در کشورهاي مسلمان بود. ستارگان زيادي در اين سريال بازي ميکنند که مهمترين آنها کريم عبدالعزيز، نيکلاس موواد و فتحي عبدالوهاب هستند. اين سريال توسط عبدالرحيم کمال نوشته شده و توسط پيتر ميمي کارگرداني شده است. فيلمبرداري آن دو سال به طول انجاميد. قرار بود اين سريال در ماه رمضان سال گذشته پخش شود و به دليل فيلمبرداري صحنههايي از سريال در مالتا و قزاقستان، نمايش آن تا امسال به تعويق افتاد. اين سريال با بودجه چشمگير 12 ميليون دلاري، مخاطبان را در سراسر منطقه خاورميانه و شمال آفريقا به خود جذب کرد و روايتي را به آنان نشان داد که به شکل عجيبي در دنياي سريالهاي تلويزيوني مورد کمتوجهي قرار گرفته بود. روزنامه عربنيوز در گزارشي که درباره اين سريال نوشته، ادعا کرده اين سريال قرار است روايتي واقعيتر از بازي کامپيوتري " آسوسيان کريد " ارائه کند، اما فرهاد دفتري، محقق ايراني- بريتانيايي و رئيس بازنشسته موسسه مطالعات اسماعيليه در لندن به اين روزنامه گفته نه اين سريال تلويزيوني و نه آن بازي ويديويي، انصاف را در مورد داستان واقعي فرقه «اسماعيليه نزاري»، که در غرب به «قاتلان» معروفند، رعايت نکردهاند. اسماعيليها نام خود را از اسماعيل بن جعفر، فرزند امام جعفر صادق (ع)گرفتهاند. اسماعيليه يکي از فرقههاي اماميه است و برخلاف شيعيان اثنيعشري، که امام موسي کاظم  (ع)برادر کوچکتر اسماعيل را به عنوان امام پذيرفتهاند، معتقد بودند اسماعيل جانشين امام صادق(ع) بوده است. فرهاد دفتري، به خبرنگار عربنيوز گفته بسياري از اسطورهها و افسانههاي پيرامون نزاريان، ريشه در جهل تخيلي صليبيان و وقايع نگاران غربي آنها دارد که به سرزمين مقدس آمدند و اورشليم را در سال 1099 فتح کردند. که براي اولينبار توسط صليبيوني که با نزاريها در سوريه روبرو شدند ابداع شد، از يک سوءتفاهم در فهم يک کلمه ناشي ميشود. دفتري گفته: «در آن زمان نزاريها که شيعه بودند، در ميان مسلمانان اهل سنت دشمناني داشتند که از آنها به عنوان حشاشين ياد ميکردند که اگر معناي لغوي آن را بگيريد به معناي کسي است که ترياک مصرف ميکند». به گفته دفتري، کلمه حشاشين به اين معنا نبود که اسماعيليون واقعا مواد مخدر استفاده ميکردند. به گفته او، اين اصطلاح در واقع يک دشنام، و به معناي مردمي با اخلاق پايين، مردمي بدون جايگاه اجتماعي بود. اما صليبيها فقط ظاهر اين واژه را گرفتند و به اين ترتيب در زبانهاي اروپايي ارتشهاي صليبي، هششاشين (hashshashin) به قاتل (assassin) تبديل شد.

 

اسماعيليه چه کساني هستند؟ نزاريها کي هستند؟

زماني که المستنصربالله درگذشت، دو فرزند او سر جانشيني وارد منازعه شدند. يکي از دو پسر نزار بود که از سوي پدر بهعنوان وارث اصلي تعيين شده بود. ديگري، برادر کوچکترش، احمد مستعلي که با کمک افضل شاهنشاه، وزير و فرمانده ارتش مصر، بر تخت نشست. بر اساس همين اختلاف جانشيني بود که جامعه اسماعيليه به دو جناح نزاري و مستعلي تقسيم شد. از اينجاست که حسن صباح، وارد داستان ميشود. او مبلغ يا داعي اسماعيليه بود، که براي فاطميون در ايران کار ميکرد.

 

ماجراي حسن صباح و حشاشين چه بود؟

در آن زمان، بسياري از مناطق امروزي ايران تحت کنترل ترکان سلجوقي بود. حسن صباح شروع کرد به مبارزه و قيام عليه دولت سلجوقيان، در نتيجه، «حسن که از امامت نزار در ايران دفاع ميکرد، روابط خود را با قاهره و دولت فاطمي که از برادر کوچکتر نزار حمايت ميکرد، قطع کرد، و دولت و جامعه اسماعيلي نزاري را پايه گذاشت.» حسن صباح که در سال 1090 پايگاه خود را در قلعه الموت در بخشهاي کوهستاني ايران تأسيس کرد، در حال مقابله با يک دشمن نظامي بسيار قدرتمند به نام سلجوقيان بود. او نميتوانست دست به جنگ رودرو دست بزند، چون ارتشي همسان ارتش آنها نداشت. با اينحال گزارشها و شايعات بسيار اغراقآميزي وجود داشت که مدعي بود تقريباً هر تروري که اهميت عمدهاي در منطقه داشت کار نزاريها است. اما آنطور که دفتري ميگويد در واقع، مدارک تاريخي همعصر نزاريها نشان ميدهد که در طول 34 سال سلطنت حسن صباح، کمتر از 50 ترور توسط اين گروه انجام شده است. مورخان، تصرف قلعه الموت در سال 1090 توسط حسن صباح را به عنوان لحظه تأسيس دولت اسماعيلي نزاري ميدانند. اين قلعه که در سراسر ايران و شام شناخته شده بود به مدت 183 سال در برابر همه دشمنان، از رقباي اسلامي گرفته تا صليبيون مسيحي، مقاومت کرد. اين دولت سرانجام در حدود سال 1256 توسط مغولها از بين رفت.

بين سالهاي 1162 و 1193 ميلادي، رشيدالدين سنان، رئيس دولت اسماعيلي نزاري در سوريه حکومت ميکرد. مارکو پولو سياح ونيزي، به او عنوان «پيرمرد کوهستان» داد و او با اين اسم در تاريخ ماندگار شد. نوشتههاي مارکو پولو بسياري از افسانههاي مربوط به حشاشين را تکرار کرد و به آن‌‌ها شاخ و برگ داد. اين افسانهها ميگفتند در قلاع اسماعيليه «باغهاي مخفي بهشتي» وجود دارد که در آنها رهبر بدجنس اين گروه به قاتلان بالقوه حشيش ميداد، و آنها را در محاصره تمام لذتهايي که در بهشت وعده داده شده بود، قرار ميداد. هنگامي که آنها به اندازه کافي به اين لذتهاي جسماني معتاد ميشدند، رهبر اسماعيليه خنجري به آنها ميداد و آنها براي قتل کسي مامور ميکرد. به آنها گفته ميشد: اگر موفق شديد که به باغ بهشت بازميگرديد و اگر بميريد روح شما به بهشت ميرود.

 

اسماعيليه هنوز وجود دارد؟

امروزه، اسماعيليان نزاري جمعيتي حدود 15 ميليون نفر دارند و در سراسر جهان پخش هستند. بزرگترين گروههاي آنها در افغانستان، پاکستان، هند و سوريه و همچنين در ايران، شرق آفريقا، امارات متحده عربي، آمريکاي شمالي، بريتانيا و چندين کشور اروپايي زندگي ميکنند. امام فعلي اسماعيليان نزاري در واقع چهل و نهمين امام آنها- آقاخان چهارم است.

 

کيفيت نازل و فاجعهبار

اما از همه آنچه فيلمنامه «الحشاشين» در اختيار ما قرار ميدهد که بگذريم يکي از برجستهترين نکاتي که به شکلي عجيب و بسيار واضح در اين سريال مشخص است، خامدستانه بودن اين مجموعه است. احتمالا اين ادعا براي سريالي با اين بودجه بالا که در چهار کشور فيلمبرداري شده و بازيگراني از کشورهاي مختلف عربي و آفريقايي هم در آن بازي ميکنند، الحشاشين با همه سر و صدايي که به پا کرده و از اخوان المسلمين تا سکولارها در مصر و جهان عرب درباره آن حرف ميزنند و در ايران هم هر جا سرک ميکشيد کسي مشغول تماشاي آن است، اما از نظر ساخت سريالي و کيفيت فني به هيچ وجه در وضعيت مناسبي قرار ندارد. سکانسها بسيار دمدستي و در برخي موارد فاجعهبار فيلمبرداري شده و تدوينگر گويا تنها راشها را به هم چسبانده است.

بگذاريد به قرنها پيش بازگرديم، دقيقا درهنگامه اولين چکاچک شمشير در ميدان جنگهاي صليبي. ريشه اولين تحولات امررذيلانه در برخورد مستقيم را همينجا ميشود رهگيري کرد؛ جايي که از هر دو جبهه درگير جنگ، شالودهاي از شايعه وحقيقت درهم تنيده و به خورد ديگري داده ميشود تا در رقابتي سهمگين هرکدام بتوانند نقشي صريحتر بر نمايندگي حق را ايفا کنند. منظور نظر نگارنده بحث راجع به احقاق حق در جبهههاي جنگهاي صليبي نيست بلکه اين دوره بهعنوان مطلع بسياري از دوغ و دوشابهاي جعل حقيقت براي تاريخسازي مدنظر است؛ چيزي که براساس مستندات و نقل تحليلگران تاريخي در جبهه صليبيون بهعنوان امري سازمانيافته غيرقابلانکار است؛ امري که همانطورکه گفته شد در دانش اطلاعاتي امروز اصطلاح سازمانيافته بر آن نهاده ميشود؛ سازمانيافته به معناي استوار بر زيرساختي متشکل از روابط و دکترين طراحيشده مختص رسيدن بههدفي خاص در قالب عملکردهايي هماهنگ و هدفمند، جعلي سازمان يافته که طي آن پروژه از آن خودسازي هماره مفهومي مورد تاکيد و مهم بوده است، ردپاي اين از آن خود کردن را ميتوانيد از سرقت دانش جهان اسلام تا ربودن زمينهاي بوميان آمريکا و اشغال فلسطين تا همين امروز رهگيري کرد. درباره حسن صباح، مثل همه اسطورهها و نامداران تاريخ، روايات متفاوت و متضادند. عدهاي او را مصلحي آزادانديش ميدانند که بر خلفاي سني و ظالم عباسي و بر ترکان سلجوقي شوريد و به دنبال استقلال و عدالت و جامعهاي مرفه بود. برخي هم او را يک مذهبي تندرو ميدانند که براي رسيدن به مقاصد و جاهطلبيهايش هيچ حد و مرزي را به رسميت نميشناخت و همه را فدا ميکرد. شايد حکايت مارکوپولو درباره فرقه اسماعيليه و «باغ مخفي بهشت»شان تاثير جدي بر تصورات و نوشتههاي پس از او داشته باشد. مارکوپولو در توصيفاتي دروغپردازانه و اغراقآميز از باغهايي ميگويد که سربازان حسن صباح در آن به لذتجويي و مصرف مخدر ميپرداختند و بعد نشئه از همين تخديرات و با آرزوي بازگشت به باغ بهشت زميني يا بهشت مشابه آسماني، خود را و دشمنان را به کشتن ميدادند. همه اين داستانهاي هزار و يکشبي بهانه خوبي است تا به تماشاي سريال جديد حشاشين بنشينيد. داستانهايي از عشق و مبارزه و کشمکش عقيدتي. جايي که همه خود را نماينده خدا روي زمين ميبينند و هر يک سرنوشت جهان را به سويي ميکشند. انگيزه من براي تماشاي اين سريال ديدن روايتي متفاوت از حسن صباح و فرقه مشهور او بود. تماشاي بخشي از تاريخ  در يک اثر نمايشي که زاويه نگاه سازندگانش با دانستههاي ما و روايت غالبي که هميشه برايمان جدي بوده، به کلي متفاوت است. با تمرکز بر زندگي و اعمال حسن صباح، بنيانگذار دولت اسماعيليه در ايران، يکي از پرطرفدارترين سريالهاي تاريخي در خاورميانه شده است. اين سريال با روايت مستندي از راهبردها و تاکتيکهاي سياسي و نظامي صباح، توانسته است جذابيت زيادي براي بينندگان ايجاد کند. همچنين، بازيگران برجسته و کيفيت توليد بالا، سريال را به يکي از بهترين انتخابها در زمينه ي سريالهاي تاريخي تبديل کردهاند.

 

نظر منتقدان

علاوه بر اين، برخي از منتقدان اعتقاد دارند که موضوع سريال و رويکردي که به حسن صباح و اعمال او دارد، به طور کلي جانبدار و مورد توجه خاصي قرار گرفته است، که ميتواند از ديدگاههاي گوناگون و گستردهتر به مسائل تاريخي و سياسي مورد بحث باز شود. با اين حال، به طور کلي، سريال “حشاشين” با ترکيبي از عناصر تاريخي، دراماتيک و اکشن، توانسته است جذابيت و توجه بالايي را از بينندگان به دست آورد. اين سريال به خوبي نشان ميدهد که چگونه يک اثر هنري ميتواند به ازاي تفکر و بررسي درستي از رويدادها و شخصيتها، به يک تجربه عميق و پرمعنا تبديل شود.

 

سخن پاياني

به عقيده بسياري اين سريال، سريالي خوش ساخت است و البته از بازيگراني بزرگ استفاده کرده است و از طرفي هم به داستاني پرداخته است که ميتواند به عنوان يک سريال، جذابيت هاي خاص خودش را داشته باشد و البته از لحاظ تاريخي ميتوان گفت که انچنان با واقعيتهاي تاريخي منطبق نيست ولي پرسش اينجاست مگر همه سريالهاي تاريخي بر اساس تاريخ و وقايع اتفاقيه ساخته شده اند. بر اهل فيلم و سينام و سريال پوشيده نيست و همگي مي دانيم که يک ساخته تلويزيوني و مستند با يک فيلم و سريال تلويزيوني تفاوتهاي آشکاري دارد. مگر سريالهايي مانند مختار، جومونگ، وايکينگها و ...که تاريخي هستند کاملا با وقايع آن مطابقت دارند؟. ببينيد تفاوت يک فيلم و يا سريال که ژانر تاريخي دارد با يک مستند در چيست ؟ در همين موارد است اگر شما سريالهايي مانند  جومونگ  و  وايکينگها  و  حتي  مختار  را ديده باشيد خوب اتفاقاتي در اين سريالها مي افتد که براي جذاب کردن سريال به نظر نياز مي باشد. در اين مورد مثالهايي زياد است، به عنوان نمونه از زير خاک درآمدن آن اسبهاي سريال مختار و يا جنگجويي که در وايکينگها امگار هزاران جان دارد.... و حتما ادامه سرنوشت مختار را مي دانيد که چه بوده است و اصلا در سريال از آن ذکري به ميان نيامده است.

 

عضو هيات علمي دانشگاه گلستان