بار امانت انسان


یادداشت |

نورالدين سن سبلي

 

پروردگار متعال در آيه ي 72 سوره ي احزاب مي فرمايد:

"ما امانت خويش را بر آسمان ها و زمين و کوه ها عرضه کرديم، آنها از حمل آن پرهيز کردند و از آن ترسيدند؛ انسان آن را بر دوش کشيد؛ او بسيار ظالم و جاهل بود..."

اين بار امانت چيست که جز انسان کسي ياراي پذيرش آن را نداشت؟

بزرگان اهل نظر در اين رابطه نظرات گوناگوني دارند.

بعضي آن را "اراده ي انسان " مي دانند.

برخي بار امانت را "علم و معرفت" گويند.

گروهي بار امانت را "فيض الهي"  مي نامند.

ولي اکثر اوليا الهي همانند مختومقلي فراغي و خواجه عبدالله انصاري و مولانا و بزرگي همانند حافظ، بار امانت انسان را "عشق " مي دانند. اين گروه معتقدند که تمام آفرينش در مستي و بيخودي بر دايره ي عشق مي چرخد. آنهايي که به اعماق مي روند عشق الهي را تجربه مي کنند و اين عشق، زندگي شان را سرشار مي کند از موسيقي معنوي، زيبايي،  به گونه اي که آرامش و شعر، نفس زندگي آنها مي شود و در اين مرحله است که حقيقت نازل مي شود و جايي که نداي اناالحق نازل شود، آن جا ترنّم زيبايي است پس اي انسان خويشتن را از عشق لبريز کن زيرا عشق، حقيقت هستي است.

مختومقلي در شعر "بو دردي" مي گويد:

در ديار عشق گام نهادم و عشق را بلايي جانسوز يافتم؛ کيست که ياراي تحمل درد عشق را داشته باشد.

نماد عشق را گردن آويز آسمانها نمودند ولي آسمان به لرزه درآمد و تاب تحمل در عشق را نداشت.

روشنايي عالم هستي به واسطه ي عشق است.

چنانچه گرفتار عشق شود پرندگان نغمه خوان، ناله ها سر خواهند داد و گرگ هاي بيابان خواهند گريست.

در اثر عشق کوه هاي پرهيبت سر فرود آورده و صخره هاي بزرگ ذوب خواهند گشت.

کيست که بتواند  بار عشق را تحمل نمايد.

فلک چون عشق را ديد از ترس به چرخش افتاد.

زمين نيز لرزه کنان به جنبش افتاد و اکثر کائنات تاب تحمل عشق را نداشتند.

از بيم عشق، بهشت، به عرش اعلي گريخت و جهنم به زير زمين فرو رفت.

دريا نيز گريزان گشت ولي انسان بار امانت عشق را پذيرا گشت و اينگونه بود که آدم، دچار غربت چهارصد ساله گرديد.

اي مختومقلي! که درد عشق را تحفه ي دوست مي داني، پس شاکي مباش و غيبت روزگاران مکن زيرا آدمي مسافر هستي است و رنج عشق نيز ميراث حضرت آدم است براي نسل خويش...

کشت ايلهديم، گزديم عشقينگ داغيندا

نه بلادير، کيمسه چکر بو دردي

عشق داغين آسديلار گوگونگ بوينوندا

گوک تيترهييپ، چکه بيلمز بو دردي

عشق اثر اتمهسه، يانماز چراغلار

عشقا دۆشسه، قوشلار انگرأپ، قورت آغلار

اگيلر هيبتلي، قواتلي داغلار

داشلار اريپ، چکه بيلمز بو دردي

کيمدير عشقينگ يوکون چکن مردانا

فلک گؤردي، قورقوپ دوشدي گردانا

زمين جنبش ايلأپ، گلدي لرزانا

چوللر، دوزلر چکه بيلمز بو دردي

بهشت قاچيپ چيقميش عرشينگ اويونه

تاموغ قورقوپ، اينميش يرينگ تيينه

قاچدي دريا، آدم آلدي بويونا

دورت يوز ييللاپ چکه بيلمز  بو دردي

مخدومقلي، چکسنگ دردي دۆگۆندن

عاصي بولوپ، شکايت اتمه بو گوندن

بو اؤلمک، آيريلماق قاليپدير اؤنگدن

پدر بيزه ميراث قۏيمۇش بو دردي...