گنبدکاووس و عدم انتخاب مجدد نمايندگان


یادداشت |

علي کيان

 

 

 

 

همواره مردم، فعالان سياسي، انتخاباتي و نامزدهاي مجلس از تحليلگران و خبرنگاران ميخواهند، در خصوص علل عدم انتخاب يک نماينده بهصورت متوالي از حوزه انتخابيه گنبدکاووس و بخش داشليبرون و اينکه چرا نمايندههاي منتخب مردم در گنبد بعد از کسب يک دوره تجربهي نمايندگي پايگاه مردمي خود را از دست ميدهند و از ورود به مجلس باز ميمانند و مردم هر دوره تصميمشان را عوض ميکنند، تحليل و موشکافي نمايند. تحليل اين موضوع کمي دشوار است و مستلزم ريز اطلاعات از اوضاع شهروندان است که ما نداريم و اين وظيفهي همهي تحليلگران است که لازم است اين معضل را ريشهيابي نمايند. مسلماً اگر کسي دقيقترين و جامعترين تحليل را در اين خصوص ارائه دهد راهنماي خوبي براي مردم و فعالان سياسي خواهد بود. شهروندان گنبدي از اقوام مختلفي ازجمله؛ ترکمنها، فارسها، ترکها، کردها، سيستانيها، بلوچها، شاهروديها، سبزواريها، نيشابوريها و ... تشکيل شدهاند و به تعبير جامعهشناسان جمعيت شهر موزائيکي ميباشد، اما در مجموع اکثريت ساکنان بومي منطقه ترکمنها ميباشند. بنابراين متغيرهاي تاثيرگذار بر انتخابات بسيار زياد و متنوع هستند که نميشود آنها را ناديده گرفت. هر کس اشراف بيشتري به اين تنوعات و تکثرات داشته باشد و جزئيات آن را بهتر بشناسد قضيه را بهتر حلاجي خواهد کرد. نخبهگان تاثيرگذار بر انتخابات، نمايندگان مجلس را بر مبناي خط مشي سياسي انتخاب نميکنند که بهخاطر عدول از مواضع سياسيشان آنها را کنار بگذارند. بيشتر اين نخبگان، نمايندگان را بر مبناي توقعات شخصي مانند پست و مقام و ... انتخاب و مورد حمايت قرار ميدهند و زمانيکه اين انتظارات شخصي برآورده نميشود مخالفت با نماينده حاضر را شروع ميکنند.  که البته اين سرآغاز انشقاقها ميشود و رقبا نيز بيشترين سودها را از اين شکافها ميبرند، تا نماينده وقت براي بار دوم موفق نشود تا بر کرسي مجلس تکيه بزند و مسلماً يک دور تجربه نمايندگي هدر ميرود تا کارها دو يا چندباره از صفر شروع شود و دليل اين امر فقط معلول انتظارات، محاسبات و مناسبات آن عدهاي است که احساس ميکنند با ورود نمايندهي جديد به عرصه قدرت خواستههايشان برآورده ميشود. در ميان ترکمنهاي گنبد سه طايفهي پر جمعيت و تاثيرگذار وجود دارد به نامهاي؛ قوجقها، يولمهها و قايناقمازها، که اگر اين طوايف در هر دوره هرکدام يک نامزد داشته باشند، احتمال موفقيت آنها در دور اول بيشتر است و اگر رقيب آنها در دور دوم از فارسها يا ترکها يا از سيستانيها باشد کار در مرحله دوم براي آنها راحت است، چون شکاف قوميتي است و افراد حول قوميت جمع ميشوند. از ترکمنها هرکس وارد مرحله دوم شوند راي خواهند آورد و شکست طرف مقابل قطعي است، مگر اينکه به راههاي غيرمتعارف و غيرمعمول روي آورده شود. زماني نخبگان و فعالان انتخاباتي و سياسي ترکمن در گنبد اين شعار را مطرح ميکردند که ما هر دوره يک نفر را به مجلس بفرستيم که سياستمداران ما بيشتر شوند. از قضا نامزد آنها در انتخابات پيروز و راهي مجلس شد و اين عزيز بزرگوار و شريف در دوران نمايندگي خود زحمات زيادي هم براي مردم حوزهي انتخابيهاش متقبل شد، اما اينکه سياستمدار شده است يا نه، الله اعلم، اما آنها در مقابل اين سئوال که در آن دوره يک شخص بيتجربهي سياسي را راهي مجلس کردند، چقدر قابل دفاع است سکوت کردند. وقتي به آنها گفته شد که مجلس محل آزمون و خطاي اين ميدان نيست، جوابي هم نداشتند. به هرحال اينهم يک شعاري بود که تنها يک دوره خريدار داشت و راي آورد. از آنجاييکه براي اصلاحطلبان مقيم گنبد انتخابات موضوعيت ندارد، به دليل عدم مشارکت، زياد در انتخابات تاثيرگذار نيستند. آنها معتقدند کشور بدون رسيدن به دموکراسي ثبات و توسعه لازم را پيدا نخواهد کرد. اما براي نامزدهاي گنبد اينگونه مسائل ساختاري چندان اهميتي ندارد براي آنها خودِ نفس رسيدن به قدرت مهم است. بعد از رسيدن به قدرت  اصلاح چه ساختاري بايد دنبال شود براي آنها مهم نيست. بنابراين خيلي از آنها از اصلاحطلب ناميدن خود به شدت امتناع ميکنند، تا مبادا به اين اتهام از غربال نظارت استصوابي شوراي نگهبان عبور نکرده و ردصلاحيت شوند. مهمترين معيار تاثيرگذار در انتخابات مجلس نظارت استصوابي شوراي نگهبان است که در سرنوشت انتخابات تاثيرگذار است. بسياري از فعالان سياسي و دستاندرکاران انتخابات معتقدند هيئتهاي اجرايي و نظارت آنطور که بايد و شايد بيطرف نيستند. موضوع مصلحتگرايي را نيز نبايد در سرنوشت انتخابات از نظر دور داشت. بعضي از مواقع سرنوشت آرا با يک مصلحت تغيير ميکند. گاهي مصلحت ايجاب ميکند شخص خاصي که از پايگاه و جايگاه اجتماعي قوي برخوردار است نامزد انتخابات نشود. البته اين تاکتيک انتخاباتي به لحاظ منطق و عقلانيت مردود است و خروجي مثبتي به دنبال ندارد. دور نگه داشته شدن احزاب هم در انتخابات به پراکندگي آرا کمک کرده و باعث ميشود افراد و گروهها و شخصيتها براي نيل به قدرت رنگ عوض کنند. و هيچکس از تغيير موضع شرمنده و بازخواست نشود. غيبت احزاب در انتخابات و به بازي گرفته نشدن آنها، دمدمي مزاجي را بيشتر و عدم تجميع تجارب و نمايندگان با تجربه را بيشتر کرده است.  تاکنون در گنبد هيچ نمايندهاي بهخاطر تصويب نشدن فلان قانون و فلان برنامه ملي بازخواست و مؤاخذه نشده است. بيشتر افراد در ملاقاتها با نمايندگان مجلس، يا مشکلات شخصي خود را مطرح ميکنند، يا مشکلات روستا و شهر و منطقه را ... براي هيچکس مسائل ملي در اولويت نيست. زيرا گمان ميکنند مسائل و مشکلات ملي هيچ ارتباطي با مسائل شخصي و محلي ندارد. اما در واقع اصل اين است که مشکلات شخصي و محلي و منطقهاي در قالب مسائل ملي ديده ميشود. حل نشدن مسائل کلان ملي است که بقيه مسائل را هم لاينحل ميگذارد. اين تغيير مواضع و زود رنجي و بيتوجهي به انباشت تجربهي نمايندگان مجلس شايد مختص حوزهي انتخابيه گنبد نباشد و ممکن است حوزههاي زيادي گرفتار اين بليه باشند و درمان اين درد با احياي احزاب و تشکلها و نهادهاي مدني و مردمي در جامعه در بلندمدت و با بهکار گرفتن مؤلفهها و ملزومات ديگر کاهش خواهد يافت.

 

فعال رسانه اي