حکيم عمر خيام


یاددداشت اول |

 بامسووليت سردبير

 

بيست وهشتم ارديبهشت روز بزرگداشت  حکيم عمر خيام متفکر، رياضي دان و فيلسوف قرن پنجم و  ششم بود. انديشمندي بزرگ که تنها با چند بيت توانسته است چنان تاثيري بگذارد که  هيچگاه نمي توان او را ناديده انگاشت. او در دوراني زندگي مي کرد که تعصب مذهبي سکه رايج روزگار بود. در روزگار او خبري از آزادي ها و گفت و گو نبود به اين خاطر او انديشه هاي  فلسفي متفاوتش  را در رباعي هايش براي ما به يادگار گذاشت، برخي خيام را پوچ گرا مي دانند و برخي ديگر معتقدند خوانش آثار خيام طراوت و شادابي را از روح زندگي مي ستاند، فقها و متشرعان نيز پيش از همه اينها تکليف خود را با انديشه هاي چالش برانگيز حکيم خيام روشن کرده اند، راستي خيام چه چيز را به چالش مي کشد و دغدغه چه چيزي را داشته است،  در اين باره بايد گفت او به پرسش از هستي اصالت مي دهد و از ابتدا و غايت هستي سوال مي کند:

در دايره اي كآمدن و رفتن ماست

او را نه بدايت، نه نهايت پيداست

 كس مي نزند  نيز در اين معني راست

كين آمدن از كجا و رفتن به كجاست؟   

  و يا در رباعي ديگري مي فرمايد:

آنها كه كهن بوند و آنها كه نوند

هريك به مراد خويش، لَختي بدوند

اين سفله جهان، به كس نماند باقي

 رفتند و رويم و ديگر آيند و روند

او  به  ماهيت انسان اصالت مي دهد و انسان را بنيان و مرکز هستي  بر مي شمارد و فرياد مي زند که:

در جستن جام جم جهان پيمودم

 روزي ننشستم و شبي نغنودم

 ز استاد چو رازِ جام جم بشنودم

خود جام جهان نماي جم من بودم

خيام آشکارا از انسان مي خواهد که فرصت را غنيمت بداند و از زندگي دو روزه بهره خود را ببرد و بيهوده زانوي غم در بغل نگيرد و قدر لحظات را بداند و مي سرايد که:

از دي كه گذشت، هيچ از او ياد مكن

فردا كه نيامدست، فرياد مكن

بر نامده و گذشته بنياد مكن

حالي خوش باش و عمر بر باد مكن 

 حکيم عمر خيام از انسانها مي خواهد به همه اجزاي طبيعت احترام بگذارند و عاشقانه پديده هاي عالم را دوست بدارند او زندگي را هدفمند مي داند و مي سرايد که:

پيش از من و تو ليل و نهاري بوده است

 وين دور فلك، براي كاري بوده است

 پايي كه تو بر خاك نهي، نرمك نه

 كآن مردمك چشم نگاري بوده است

باري حکيم عمر خيام متعلق به خراسان بزرگ فرهنگي است و ميراث  فارسي زبان بشريت است کاش نام و جايگاه او آن چنان که شايسته ايران زمين بود پاس داشته مي شد.