حکمت عملي


یاددداشت اول |

 بامسووليت سردبير

 

يکي از مباحث اخلاقي در سنت فرهنگي ايرانيان آموزه هايي بود که به آن حکمت عملي مي گفتند. حکمت عملي در کنار حکمت نظري کامل کننده روش و منش انسانها بود، در واقع حکمت عملي مصاديق عملگرايانه اي از بينش هاي نظري بود تا مخاطبان هم در نظر و هم در عمل با آموزه ها و نتايج آنها آشنا شوند. يکي از موضوعاتي که همواره در مباحث نظري به آن تاکيد شده است و آثار بسياري به آن اختصاص داده شده و  صاحب نظران و متفکران خواسته اند که عامه به آن توجه نشان دهند، سخن گفتن وخطابه است.  بسيار گفته اند  کلام بايد بليغ و فصيح باشد و سخنران بايد بداند هر کلام را به اقتضاي حال و محل در کجا به کار ببرد و... اما با همه اين آموزه ها و نوشته ها در حکمت نظري، خطابه هاي سخنرانان ما  در عمل عاري از فصاحت و بلاغت است، چه بسيار سخناني که سخنرانان در غير جاي خود به کار مي برند، براي نمونه بسيار ديده ايد که براي موضوعي در مجلسي شرکت کرده ايد و سخنرانان بدون توجه  به اقتضاي حال و محل دانسته هاي خود را طرح و بيان کرده است و يا در مجلسي شادمانه، موضوعي غمگنانه را شرح و بسط داده است و يا .... چنين خطابه هايي آنقدر فراگير است که ديگر کسي هم به سخنرانان اعتراضي ندارد، شهروندان عادت کرده اند براي هر موضوعي وقتي اضافه  بگذارند و در پايان هم سخنران گلايه کند که وقت کم آورده است و الا .... اما سخنراني دکتر پزشکيان در يادواره شهداي ياک 40 را مي توان يک دوره خطابه آموزشي براي سخنرانان دانست. پزشکيان که يک پزشک متخصص است، در سخنراني بيست دقيقه اي خود  بدون پرداختن به حواشي و حرفهاي وقت پرکن و با بهره بردن از محفوظات خود از نهج البلاغه امام علي (ع)همه آنچه بايد مي گفت را گفت و بدون فوت وقت سخنان خود را پايان داد، هم مخاطبان خسته نشدند و از مجلس  راضي رفتند  و هم او همه حرفهايش را گفت و هم کلامش سرو بن داشت. در واقع مي توان گفت  سخنراني پزشکيان يک دوره حکمت عملي در خطابه براي مدعيان حکمت نظري بود. کاش بياموزيم و به آن عمل کنيم.