آمايش سرزمين و آينده مشترک ما
تیتر اول |
ابوطالب قزلسفلو - بيست و هفتم خرداد روز جهاني مقابله با بيابان زايي است. روزگاري نه چندان دور کره زمين پهنه اي بسيار وسيع، دست نيافتني ، با منابع طبيعي فراوان و تمام نشدني تلقي ميشد. در آن روزگاران در عرصه زمين براي هر موجود زنده اي اعم از گياه و جانور مامن و زيستگاهي وجود داشت که مي توانستند بر اساس اصول و قوانين طبيعي در آن زندگي کنند و در چرخه حيات نقش ويژه خود را ايفاء نمايند. واقعيت آن است که در روزگار ما از آن پهنه قابل سکونت عظيم و پر ابهت، چيزي ظريف و شکننده و آسيب پذير باقي مانده است. طوري که امروزه کره زمين آب مورد نياز جاندارانش را به سختي تامين ميکند. تراکم زباله ها و آلودگي هوا نفس آن را تنگ کرده است، زيستگاهاي آن تخريب ميشود، تنوع زيستي آن پيوسته در معرض تهديد و محدود شدن است. يخچالهاي طبيعي آن آب ميشوند و بيابان ها گسترش مييابند. به همين دليل است که امروزه بطور مستمر در مورد دوام و بقاي زندگي بر روي زمين هشدارهايي داده ميشود تا آنجا که بسياري از کارشناسان بر اين باورند که ادامه حيات بر روي کره زمين در چارچوب يک عزم جهاني به مواظبت و حفاظت جدي نياز دارد. چرا که در قرن بيستم 20 درصد خاک هاي سطحي عموما حاصلخيز و بارور در اثر فرسايش، شورشدن خاک، بيابان زايي و گسترش بافتهاي شهري از دست رفته است. و اين بدان معناست که روي 80 درصد اراضي باقي مانده، غذاي دو برابر جمعيت ( 7 ميليارد انسان) نسبت به سال 1950 فراهم شود. بنابراين اگر قرار است دنياي ما آينده اي پررونق، مساعد و پايدار داشته باشد، بايد براي رسيدن به اين هدف به فکر حفظ کره زمين بود. در غير اين صورت رفتار فعلي ما مشابه کسي است که مخارج زندگي را از پس اندازش تامين ميکند و روز به روز از ميزان موجودي آن کاسته ميشود. به همين دليل است که طي چند دهه گذشته موضوع پايداري زيست محيطي بشدت مورد توجه و بحث و گفتگوي انديشمندان، صاحب نظران و برنامه ريزان قرار گرفته است. بطوريکه در گزارشي از کميسيون جهاني محيط زيست و توسعه تحت عنوان
( آينده مشترک ما) رابطه تنگاتنگ محيط زيست و توسعه در چارچوب مفهوم توسعه پايدار به خوبي نشان داده شد.
بر اساس اين گزارش توسعه پايدار نيازمند يک مديريت عالمانه و آگاهانه با استفاده از شرايط و امکانات موجود در هر منطقه به منظور بهبود بخشيدن به شرايط زندگي، افزايش آسايش و رفاه اجتماعي و همچنين رشد و توسعه اقتصادي مناطق و تهيه نيازهاي نسل حاضر از منابع موجود بدون تخريب و به خطر انداختن تواناييهاي نسل آينده براي تامين نيازهاي خود است. بنابراين براي رسيدن به توسعه پايدار بايد توسعه اقتصادي بر اساس آمايش سرزمين و تنظيم رابطه انسان با محيط برنامه ريزي شود و براي ايجاد هماهنگي بين انسان و محيط به شناخت تواناييهاي اکولوژيکي و ارزيابي آنها نياز است. بنابراين در مناطقي که در اثر شرايط طبيعي و اثرات تغيير اقليم تاب آوري آن مناطق پايين آمده، توسعه اقتصادي بايد بهگونهاي برنامه ريزي شود تا وابستگي به منابع طبيعي، آب و خاک و فعاليتهاي کشاورزي و دامداري براي ايجاد اشتغال و تامين معيشت، متناسب با تاب آوري و توان اکولوژيکي منطقه باشد در غير اين صورت فشار ناشي از تغييرات اقليمي و خشکسالي با فشار انساني ناشي از وابستگي اقتصادي و تامين معيشت باعث خواهد شد ...
تا پيامدهاي تغيير اقليم از قبيل توسعه مناطق بياباني، افزايش مخاطرات طبيعي مانند سيل و خشکسالي و ايجاد گرد و غبار و آلودگي هوا افزايش يابد. با اين توصيف علي رغم اينکه براي رسيدن به توسعه پايدار، برنامه ريزي بر اساس توان اکولوژيکي و پيگيري محورهاي توسعه استان (کشاورزي گردشگري) مطالعه و طراحي آمايش سرزمين در استان گلستان همچون اکثر استان هاي کشور انجام شده ولي در ميدان عمل و اجراي برنامه آمايش به دلايل ذيل توفيق لازم حاصل نشده است.
1- در برنامه آمايش فقط افق و دور نماي آن ارائه شده و لايه هاي ديگر طراحي آمايش سرزمين ناديده گرفته شده است.
2- چگونگي محقق شدن افق ها و چشم اندازهاي تعريف شده در سطوح ملي، استاني و شهرستاني طراحي و مشخص نشده است.
3- افق ها و دور نماهاي ارائه شده در برنامه آمايش سرزمين ضمانت اجرايي لازم و کافي را ندارد.
4- اعضا و بدنه طراح، مجري، و ارزياب بصورت دقيق و تخصصي تعريف و موظف نشده اند. اميد آنکه در برنامه ريزي ها و سياستگزاري ها آمايش سرزمين به عنوان يک اصل اساسي مورد توجه قرار گيرد.
مديرکل اسبق منابع طبيعي گلستان