اگر راي ندهيم


یاددداشت اول |

 بامسووليت سردبير

انتخابات رياست جمهوري است و بخشي از شهروندان براي حضور ترديد دارند، آنها حق دارند انتخاب خود که عدم مشارکت است را داشته باشند، انتخابات يک عمل سياسي است و شهروندان با حضور يا عدم حضور خود آسان ترين راه نشان دادن رضايت يا نارضايتي  را بر مي گزينند، وقتي مي خواهيم عصبانيت خود را از گراني نشان دهيم، در انتخابات شرکت نمي کنيم. هنگامي که به تورم اعتراض داريم در انتخابات شرکت نمي کنيم، وقتي به فلان تصميم در سياست خارجي اعتراض داريم باز در انتخابات شرکت نمي کنيم و تصور مي کنيم که بازيگران عرصه قدرت- عليرغم خيرخواهان -  مشتاق حضور من و شما در انتخابات هستند، در حالي که نمي دانيم اين دقيقا همان بازي است که بدخواهان مي خواهند و آن اين است  که من و تو اصولا از دخالت در امر سياسي نااميد شويم، اين روزها کوچه و خيابان را نگاه کنيد  خبري از انتخابات نيست، آشکار است که علاقه اي به افزايش مشارکت ندارند والا  همه جا از پيام هاي حضور پر مي شد، اگر شهروندان نيايند  آنها مي توانند کم هزينه يا بدون هزينه کار خود را پيش ببرند و باز هر روز سفره ها کوچکتر، تحريم ها بيشتر، فقر افزون تر، فشار خارجي بيشتر، دختران و پسران افسرده تر، مهاجرت بيشتر، سن ازدواج بالاتر و کمر ملت خميده تر خواهد شد. فرصتي محدود  با وقتي تنگ است و بايد بين دو جريان فکري در حکمراني انتخاب کرد. اگر مي خواهيم تعامل و گفت و گو با دنيا را برگزينيم، به سوي فضاي مناسبتر فرهنگي برويم، کار را به کاردان بسپاريم و اقتصاد شرايط بهتري را تجربه کند. راهي جز انتخاب نداريم، زيرا فرق بسياري بود بين آنکه به مردم سالاري و حکمراني مردم باور دارد و آنکه نسبتي با اين انديشه ندارد.