راهبردها و رويکردها
یادداشت |
حسين قلندري
تلاش هاي هر سازمان و نهادي را مي توان بر پايه سياست و وظايف مرتبط در دو بخش بندي اهداف و کاربردي کردن اهداف تقسيم نمود. راهبرد و شناخت صحيح از اين واژه ها مي تواند راه آساني در رسيدن به برنامه ها باشد، اما آنچه مهم مي باشد "مديريت راهبردي" است که در سر فصل تمامي سازمان ها و وزارت خانه ها خود نمايي مي کند. با اين همه بايد بپذيريم تبيين درست از واژه راهبرد در نزد دستگاه هاي اجرايي خيلي فراوان نيست . "راهبرد" در دستگاه ها آنقدر کلي تعريف شده اند که انجام و عملياتي کردن آنها با نيروي انساني، هزينه و با صرف زمان زياد نيز به مرحله اجرا نمي رسند. منظور از "مديريت راهبردي" به اين معناست که هر وزارتخانه يا سازمان با يک برنامه هدفمند براي عملي کردن شاخص هاي مرتبط با اهداف و وظايف خود تلاش نمايد. روش رسيدن به اين اهداف نيز بسيار مهم است. هر چه قدر شاخص ها از بار عملي بالايي برخوردار باشند، بهره وري سازمان در انجام اين شاخص ها و رسيدن به هدف هاي تعريف شده با در نظر گرفتن نيروي انساني، هزينه و زمان بسيار مطلوب خواهدبود. اصل مهم در تعريف راهبرد، رويکرد جديد و عقلاني براي رسيدن به اهداف است. هر دستگاه مي بايست با رويکردي مشخص و عقلاني ساختار فعلي خود را تعريف نمايد و با روش هاي علمي و عملي راه را براي آينده ترسيم نمايد. تبديل و تغيير رويکردهاي غير روشمند جاري به رويکردهاي علمي و عملي نو نتيجه اين مديريت خواهد بود. امري که در اين مقوله نبايد از آن غافل شد مبحث "پايش يا مانيتورينگ" و ارزيابي کمي و کيفي مستمر فعاليت ها در هر دستگاه مي باشد. محوريت در اين امر رويکرد هاي "خرد ورزانه " در اين سياست ها مي باشد.
نگاه ملي:
دستيابي به اهداف کلان فرهنگي و هنري نظام ايران اسلامي وابسته به شناخت زبان و زمان نو در عرصه فرهنگ و هنر و نيز شناخت بهينه اهداف و شيوه هاي مطلوب اجرايي وظايف است. تعاملات مناسب دروني دستگاه وزارت خانه با سازمان هاي تابعه و ادارت کل استاني از اين منظر مورد اهميت است. اما آنچه يک دستگاه فرهنگي را ارتقا مي دهد ارتباطات آن وزارت خانه با ساير قوا و نهادهاي دست بالا و تصميم گيرنده در درون يک نظام است. "مجلس شوراي اسلامي" ، " سازمان مديريت برنامه و بودجه " و نيز "سازمان امور استخدامي کشور" در راس اين ارتباطات براي ارتقا وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامي نقش اساسي دارند. هم سويي همه دستگاه هاي فرهنگي، نهادها، شوراها ... در قالب يک پيکره فرهنگي که به خواست جامعه و نظام پاسخگو باشد، منوط به همت و ايجاد و يا پيگيري هاي علمي و خردمندانه قوانين توسط مديران و کارشناسان وزارتخانه مي باشد. اين امر در ارتباط با هيئت دولت و قوه مقننه جهت تقديم لايحه يا درخواست قانونگذاري نو در فعاليت هاي نوين فرهنگي، ميسر خواهد بود. ضروري است با همکاري و هم نوايي همه کارشناسان خبره اداري و مردمي در عرصه فرهنگ و هنر، به يک اجماع ملي در ايجاد "مديريت فرهنگي" در کشور دست يابيم که در ذيل اين مديريت، نقش ملي و بين المللي بتواند آنچه را که شايسته است، از خود به اجرا گذارد. "نقش شوراي عالي انقلاب فرهنگي" در اين مورد بسيار پررنگ است و مي تواند تصميمات کلان فرهنگي و هنري ايران اسلامي را در دستگاه فرهنگ و ارشاد اسلامي متمرکز نمايد. "مجلس شوراي اسلامي" نيز با قانونگذاري آسان و تجميعي مي تواند دسترسي وزارت خانه به يک شيوه نو و پايدار در مفهوم کلي فرهنگ و هنر ايران اسلامي را هموار نمايد. ايجاد "ميز فرهنگ و هنر" در اين زمينه بسيار مفيد خواهد بود و مي بايست با بهره گيري از آراي اساتيد گوناگون دانش و فنون علوم انساني (فلسفه، تاريخ، ادبيات، باستان شناسي، جغرافيا، جامعه شناسي ...) در ارتباط با سازمان هاي فرهنگي و هنري ملي و بين المللي، پاسخگويي به روز و عملکردگرايانه فرهنگ ايراني و اسلامي را دنبال نماييم. براي درخشش بهتر مقوله فرهنگ و هنر و قدرداني از شايستگان در اخذ تصميمات ملي و بين المللي، ايجاد " نشان عالي فرهنگ و هنر" نيز مورد نياز مي باشد. اين نشان به ارباب و اصحاب فرهنگ و هنر همه سازمان ها، نهادها و دستگاه هايي که در کنار فعاليت هاي خود اقدام به فعاليت فرهنگي و هنري مي نمايند، تعلق خواهد داشت و نيز براي سپاسگزاري از ايده هاي بلند " ايراني و انيراني" در توليد انديشه و فرهنگ و اقتصاد فرهنگ و هنر، به ميدان خواهد آمد. بيش از همه درخشش اين نشان در نگاه ملي و بين المللي بسيار مورد توجه باشد چرا که مي توان اين نشان را با موضوعات فرهنگ و هنر ايران زمين و ايران اسلامي و نيز در رخدادهاي بين المللي نيز به دنيا شناساند. ترکيب اعضاي ملي اين نشان به پيشنهاد وزارتخانه و تصويب هيئت دولت يا مجلس شوراي اسلامي خواهد بود. عضويت دستگاه هاي فرهنگي و هنري و نمايندگان قواي سه گانه در تعريف اين نشان ايجاد انگيزه هاي فراوان براي فعالان فرهنگي و هنري را به دنبال خواهد داشت. دنياي امروزي دنياي ارتباطات و IT است و ضروري است براي همه فعاليت هاي خود درخشش در فضاي الکترونيکي و مجازي را در نظر بگيريم. پيشران اين مقوله در دستگاه فرهنگي، "معاونت امور مطبوعاتي و اطلاع رساني" است که در دو بعد داخلي و خارجي فعاليت مي نمايد. حضور نخبگان IT و کارشناسان خبره فرهنگ و هنر در اين معاونت حياتي است و به روزآوري سامانه هاي موجود و عملکرد مطلوب در مقوله فرهنگ و هنر ايران اسلامي همت عالي را مي طلبد. هر کوتاهي در اين فضاي مجازي به ما آسيب هاي جبران ناپذير وارد خواهد کرد. علاوه بر به روزرساني خدمات اين معاونت در فضاي مجازي از جمله سامانه جامع رسانه هاي کشور، قانون انتشار دسترسي آزاد به اطلاعات، يارانه ها و آگهي ها به همراه ساماندهي مبحث کاغذ، مي بايست با يادآوري اهداف کلان و راهبرد کلي نظام در جغرافياي فرهنگ و هنر، در کنار ساير فضاهاي فعال سايبري و نهادهاي مجازي کشور، نقش به روز و اثرگذار ايران در فرهنگ و هنر در دنياي IT يک هدف اصلي باشد و اين معاونت بتواند "پيشران" اصلي اقدامات فرهنگي و هنري کشور بزرگ ايران اسلامي خود را در دنياي مجازي پايدار نگه دارد. "مرکز توسعه فرهنگ و هنر" که از واحدهاي ستادي وزارتخانه مي باشد در اين امر يار و همراه معاونت مطبوعاتي است. اين مرکز که به خاطر حضور گسترده در فضاي مجازي به نوعي هم سطح معاونت هاي وزارت خانه مي باشد، مي بايست با خلاقيت و دانش نو IT در تمامي فعاليت ها و خدمات، دستگاه را به شکل مجازي مديريت نمايد و با مقررات زدايي و به تعبير مقام رهبري با رفع موانع در امورات اداري و ديوان سالاري غير ضرور در کمترين زمان و هزينه خدمات مناسب به فعالان و مخاطبان دستگاه ارايه نمايد. نظر به يکپارچگي در صدور مجوزها ضروري است اين مرکز بسيار پرفروغ تر از بود باش اکنوني خود ظاهر شود. در حال فعلي خيلي از اطلاعات کارگروه ها و فايل هاي مربوط به وظايف خود اين مرکز خالي از اطلاعات مي باشد. هر چه دستگاه وزارتي در تعريف دوباره خود پوياتر رفتار نمايد، موفق تر است. حضور بخش هاي نظارتي دستگاه که به وظايف خود علاقمند و آشنا هستند در اين ميان برجسته خواهد شد. "نظارت" بخش مهم و وجود اثر بخش براي مانايي هر دستگاه است و بالطبع اصلاح روش ها و وظايف هاي وزارت خانه، کار نظارت و بازرسي هاي دستگاه در فعاليت هاي استاني، ملي و بين المللي را آسان تر خواهد کرد. تقويت ستادهاي بازرسي و نظارت وزارتخانه در راستاي پويايي و ماندگاري فرهنگ و هنر ايراني مي بايست از اهداف کلان به شمار رود. ادامه موفق در پيمودن راه و شيوه هاي نو در فرهنگ و هنر، بسته به هدايت، حمايت و نظارت دستگاه مي باشد که اين امر در مقوله نظارت و بازرسي دلسوزانه، خود را متجلي خواهد نمود. نظارت ها مي بايست هدفمند و الزام آور در نتيجه گيري هاي مطلوب از برنامه ها باشد و اين نظارت ها بتوانند بر همه بخش ها گسترش يابند. دفاتر ستادي، بنيادها، موسسات، شوراها، سازمان ها، واحدهاي بين المللي، استان ها و حتي واحدهاي شهرستاني بر مبناي نظارت و بازرسي هاي برنامه محور مي توانند گزارش موفق و کاربردي سالانه خود را به واحد بالا دست ارايه دهند.
تجميع موفق اين گزارش ها در نگاه کلي به موفقيت دستگاه در کليت نظام و نقش اثرگذار بين المللي آن منجر خواهد شد. جلوگيري از ايجاد ستادها و واحدهاي نو که ضرورتي ندارند در گرو نظارت درست به دست خواهد آمد. اين نظارت است که کاستي هاي دستگاه در منابع عمراني و انساني را به درستي تشخيص خواهد داد و مانع از ايجاد و تولد نهادها و يا واحدهاي غير ضرور در دستگاه خواهد شد. نظارت هم پايه شناخت درست اهداف و وظايف هر وزارتخانه است که بسيار مورد تاکيد فراون مي باشد و ضرورت دارد نيروهاي مديريتي و کارشناسي اين واحد ها نيز به زبان علمي و عملي دستگاه فرهنگي و هنري آشنا باشند. تحليل کليت دستگاه و پايش آن بسته به نظر کارشناسي عالمانه و دلسوزانه اين فعالان فرهنگي و هنري خواهد بود. غفلت از نقش و تاثيرات "شوراي فرهنگ عمومي کشور" خسران فرهنگي و اجتماعي را براي وزارتخانه به دنبال خواهد داشت. اين شورا به جهت ارتباطات اداري در سطح عالي در کشور و استان ها و نيز حضور نخبگان علمي و فرهنگي در رصد کردن و تصميمات فرهنگي و هنري ايران اسلامي بسيار اثرگذار مي باشد. نظر به توانايي هاي فکري، اين شورا حتي مي تواند در کنار اهداف و شرح وظايف ملي، استاني و شهرستاني خود در نگاه کلان به همراه پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات درخصوص پايش دستگاه، کارکرد اهداف و وظايف و نيز بود و نبود برخي مراکز، موسسات ... اقدام علمي و فرهنگي داشته باشد. مرکز عالي "علمي و کاربردي" ، از جمله اين موارد مي باشند که مي توانند موضوع مباحث شورا در راستاي بهره وري و يا شفافيت کارکردي در فعاليت هاي فرهنگي، هنري قرار بگيرند. شوراي فرهنگ عمومي در نگاه ملي نقش يک پيشران را بر عهده دارد و با ساختارشناسي هدفمند فعاليت ها مي تواند در بازدهي فعاليت هاي فرهنگي و نيز تعاملات ملي نقش بسزايي بر عهده داشته باشد. شيوه انتخاب مديران در سطح ملي، استاني و شهرستاني نيز بسيار مورد تاکيد و از جهت اثر بخشي به فعاليت هاي ياد شده در دستگاه فخيمه مورد نظر نقش حياتي دارد. اجراي همه اين فعاليت ها و به پيش بردن تماهي راهبرد و اهداف دستگاه، بسته به اراده مديران و کارشناسان اين دستگاه خواهد بود و پايداري سيستم ها قايم به دوام و بقاي فکري و معيشتي مجريان آن خواهد بود. با اين باور که پيشران فرهنگي کشور ايران اسلامي دستگاه فرهنگ و ارشاد اسلامي مي باشد، مي بايست اين وزارت ميزبان و محل مديران و کارشناسان نخبه فرهنگي، هنري و ديني باشد و مانند هر فعاليتي که داراي تخصص و دانش است، متخصص در علوم انساني و فرهنگي معرفي شود و در سطح کلان نيز به عنوان يک پايگاه حمايتي و اجرايي فرهنگ و هنر ايران اسلامي بدرخشد. در صورت گريز يا نبود نخبگان علوم انساني در اين دستگاه، روزگار هنري و فرهنگي اين سرزمين راکد و کم فروغ در سطح ملي و بين المللي خواهد بود و به نوعي اين دستگاه حيات خلوت مديراني خواهد بود که نه آشنا به کار فرهنگي اند و نه اجازه فعاليت به انديشه هاي نو در مبحث فرهنگ و هنر را خواهند داد. هر مدير در هر سطحي که انتخاب مي شود مي بايست آشنا به جغرافيا و تاريخ آن شهر، استان و کشور خود باشد و با نگاه جامع علمي و فرهنگي که در آمايش کشور وجود دارد بتواند اثربخشي خود را در مديريت فرهنگي و هنري ثابت نمايد. امنيت خاطر مديران و کارشناسان در تصميم گيري ها و اجراي برنامه ها بايد اصل و محور باشد لذا شايسته است علاوه بر مديران نظارت و حراست وزارتخانه و استان ها، دستگاه ها و ادارات امنيتي و نظامي نيز در جاي جاي ايران اسلامي خود آراسته به فضايل فرهنگي و هنري باشند. اگر ايران اسلامي خانه و وطن ايرانيان اين مرزو بوم و ايرانيان خارج از کشور مي باشد، ضروري است با همدلي و همکاري همگان و دلسوزان اين آب و خاک، ياد و نام شهيدان ايران اسلامي را در قالب هنر و فرهنگ سازي از ايده آنان به جهانيان بشناسانيم. ايثار، فداکاري، مهرباني، فرهنگ محوري، علم دوستي، خردگرايي، پاکدستي، طبيعت دوستي، همزيستي با ساير ملل و اقوام و نيز دهها خصيصه ايراني را که بر گرفته از تاريخ و هويت ديني ساکنان اين مرز و بوم مي باشد را، مي بايست در قالب فرهنگ و هنر و با زبان و ادبيات فرهنگي و هنري به همسايگان منطقه اي و جامعه جهاني نشان دهيم. اين فرهنگ و هنر و ادبيات ديني و عرفاني ايرانيان است که مي تواند ديوارهاي دروغين سياست و بد عهدي هاي قدرت هاي بزرگ دنيا را به مسير درست هدايت نمايد.
پژوهشگر