کدام جبهه پايداري يا اصلاحات؟
یادداشت |
دکترهادي حقشناس
با توجه به شرايط سياسي کشور و انتخاب مردم در جمعه گذشته و رسيدن دو نامزد به دور نهايي انتخابات رياست جمهوري با يک بررسي اجمالي به راحتي ميتوان به گزينه اصلح دست پيدا کرد. طبيعتا همان طور که در بيانيه حمايت آقاي قاليباف از آقاي جليلي آمد، جرياني پشت آقاي پزشکيان است که اين جريان نه تنها قاليباف را بلکه ساير نامزدها را نيز به هراس انداخته است. سوال اساسي اين است که جريان حامي پزشکيان چگونه رفتار کرده است و جريان حامي کانديداي مقابل دکتر پزشکيان چه رفتاري داشته است و شايد بهتر است بگوييم دستاوردهاي جريان حامي پزشکيان چه بوده است و جريان حامي کانديداي مقابل پزشکيان در سالهاي اخير چه دستاوردهايي داشته است. مردم ايران به خاطر دارند که جريان اصلاحات از سال 76 تا سال 84 که حامي دولت اصلاحات بوده است دستاوردهاي بزرگي در عرصه اقتصاد و سياست و روابط بين المللي داشت، آنگاه که سازمان ملل به افتخار حضور و پيشنهاد رئيس جمهور اصلاح طلب گفت وگوي تمدنها را به صورت اجماع در سازمان ملل مصوب کرد و يا در عرصه داخلي آنچنان نشاط و اميدي ايجاد شد که به رغم کاهش درآمدهاي نفتي، برنامه سوم بهترين برنامه اجرايي بين برنامه هاي گذشته بود. همان برنامه اي که اهدافش در عرصه هاي آموزش، بهداشت، سينما و هنر و بخش زير ساختي و سهم ما را از مخازن مشترک بين ايران و قطر پس گرفت. اما دستاورد جريان مقابل چه بود؟ جريان مقابلي که نقطه شروع آن از سال 84 در دولت معجزه هزاره سوم آغاز گشت. همان جرياني که منجر به تحريم بين المللي ايران هم در شوراي امنيت سازمان ملل شد و هم در شوراي حکام. شايد سوال اساسي اين باشد که چرا دولت يازدهم به دنبال برجام رفت؟ اگر تحريمهاي بين المللي نبود، اگر قطعنامههاي شوراي امنيت نبود، اگر اجماع بين المللي عليه ايران نبود، ضرورتي براي برجام وجود داشت؟ و کدام جريان بسترساز اتخاذ تصميماتي بين المللي عليه ايران شد؟ از طرفي ديگر جريان مقابل دکتر پزشکيان، جرياني است که به گفته آقاي پورمحمدي هم نقش در عدم احياي مجدد برجام داشت، هم نقش در عدم سرانجام موضوع کرسنت داشت و هم در مسئله اف اي تي اف مانع تراشي کرد و هم نگذاشت که گروههاي ان جي او در کشور شکل بگيرد. چهار موضوعي که آقاي پورمحمدي در جلسه عنوان کردند تاکنون هيچکس آن را نفي نکرده است؛ منظور کانديداي مقابل آقاي پزشکيان است. اما اين چهار ممانعت از احياي برجام يا قرارداد کرسنت يا تصويب اف اي تي اف چه خسارتي بر اقتصاد ايران زد؟ عدم نفع قرارداد کرسنت، عدم نفع فروش نفت به خاطر تحريم ها با يک حساب سرانگشتي به علاوه سرمايه هايي که ميتوانست بر اساس روند جريان دولت اصلاحات جذب کشور بشود. يا حتي ادامه دولت يازدهم در دولت دوازدهم ميتواند جذب اقتصاد ايران بشود، حدودا پانصد ميليارد دلار اين عدم نفعها محاسبه ميشود. امروز اگر اقتصاد ايران حتي نمي تواند نرخ استهلاک خود را جبران کند، حتي نميتواند خودروي مطلوب خودش را توليد کند، حتي نميتواند گاز را در زمستان و برق را در تابستان جبران کند به خاطر اين است که سرمايه گذاري در سالهاي گذشته به دليل راهبرد جريان مقابل جريان پزشکيان را حل بکند و مشکل معيشت مردم را حل بکند. لذا مردم به دو گزينه ميتوانند فکر بکنند؛ يک گزينه برگشت به تعامل با هم داخل ايران با مردم و هم خارج است و گزينه دوم، برگشت به شرايط تحريمي يا همين روالي که در سه سال گذشته داشتيم. تورم سه سال پياپي بالاي 40 درصد، افزايش نجومي قيمت مسکن، دلار، طلا، گوشت و مرغ و اقلامي که امروز مردم در سر سفره ها نميتوانند آن را تامين کنند. بين دستاوردهاي اين دو جبهه اين مردم هستند که در نهايت داورند.
اقتصاددان