سوء تدبیر، سوءمدیریت
یاددداشت اول |
با مسوولیت سردبیر
در سال های اخیر یکی از دلایل مشکلات و کاستی ها در قریب به اتفاق حوزه های کشور از اقتصاد گرفته تا فرهنگ و ... سوءمدیریت عنوان شده است. در تعریف مدیریت گفته اند فرایند برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت، کنترل و ارزشیابی عملیات زیر مجموعه به منظور دستیابی به یک هماهنگی مطلوب میان منابع انسانی و منابع مادی برای نیل به اهداف است. در واقع مدیریت یک دانش است اما کاربرد درست آن در موقعیتهای متفاوت یک هنر به شمار می رود. در بخش کشاورزی نبود مدیریت صحیح و به هنگام در حفظ منابع پایه از جمله آب و خاک امروز شرایطی را برای استان و البته کشور به وجود آورده است که جبران ناپذیر و غیرقابل برگشت است. کوبیدن بر طبل خودکفایی و اصرار نابجا و شعارگونه برای خودکفایی و استقلال در تولید محصولات کشاورزی به هر قیمت!!! امروز منابع آبی ما را نابود کرده است. رودخانه های دائمی استان در چند سال اخیر اغلب فصلی شدند و تعداد زیادی از روستاهای استان با تنش آبی شدید دست و پنجه نرم می کنند. بنابراین گسترش سیاستهای نامناسب خودکفایی و تاکید بر تولید به هر قیمت به جای توجه به توسعه پایدار موجب شده است بحران آب در استان روز به روز تشدید شود. کاهش بارندگی و عدم مدیریت مناسب آب، اصرار بر کشت محصولات پر آب طلب از جمله شالی و بی تفاوتی و بی خیالی مدیران بخش کشاورزی در سنوات گذشته تا امروز، بدون تردید عامل کاهش منابع آبی در استان است. براساس آمارها ۹۸ درصد منابع آب زیرزمینی استان در حال استحصال است. تدوام شرایط خشک سالی همچنان سایه شوم خود را بر استان دارد حتی با وجود بارشهای چند ماه اخیر و البته گردوغبار که میهمان ناخوانده این سالهای گلستان شده و همه اینها یعنی ما در استانی که روزی گلستان نامیده شد، آینده ای سخت خواهیم داشت. به گفته مدیران منابع طبیعی و جهادکشاورزی، ۳۰۰ هزار هکتار از اراضی در استان بزودی به بیابان تبدیل میشود و شهرستانهای گنبدکاووس، مراوهتپه، گمیشان و آققلا شرایط بحرانی را مدتهاست سپری می کنند، بنابراین باید به مدیران کشاورزی و منابع طبیعی و بقیه مسوولان هشدار داد، نباید به تشکیل جلسات بی ثمر بسنده کنید. این مساله اقدام عملی عاجل می طلبد وگرنه چیزی تا بیابان شدن همه استان هم چنان که بارها در گلشن مهر نوشته ایم، باقی نمانده است. در بحث حفظ منابع پایه و به طور اخص خاک هم مساله جدی است. خاک استان به دلیل جنگلزدایی، شیوههای نادرست بهره برداری و تغییر کاربری ها، آلودگی، چرای مفرط و پدیده تغییر آب و هوا در معرض خطر نابودی قرار دارد و آثار زیانبار سو مدیریت در بهره برداری از منابع خاک و اراضی به وضوح قابل مشاهده است. این روزها هم که زمان برداشت محصولات زراعی است، فقدان مدیریت بقایای گیاهی و اصرار کشاورزان برای آتش زدن بقایا، تخریب بافت خاک را بیش از پیش موجب شده است. کشاورزی امروز جهان از طریق پهپادها، ماهوارهها، هوش مصنوعی و نوآوریهای فناوری اداره می شود و هر روز صنعت تولید محصولات غذایی پیشرفته تر، مدرن تر و سالم تر است، اما ما همچنان فقط حرف می زنیم و شعار می دهیم و با چشمانی نگران آینده ترسناکی را برای نسل فردا انتظار می کشیم. نمونه آن را در تیتر اول گلشن مهر امروز و داستان سیب زمینی کاران می توانید بخوانید. سیاستگزاری نادرست و نابهنگام به دست مدیران ناتوان و کار نابلد زندگی بخشی از کشاورزان گلستان را به خاک سیاه نشانده است، لابد فردا هم در جای دیگری مشغول می شوند تا آبادی دیگری را شخم کنند و هیچکسی هم پاسخ آن کشاورز بی نوا را نخواهد داد که با این خرج و مخارج و هزینه ها چه باید بکند. اینها البته هشدارهایی است برای آنها که دل در گروی این آب و خاک دارند والا آنکه برای نفهمیدن و شعار دادن وجهی می گیرد را چه می توان گفت.